وصی. [ وَص ْی ْ] ( ع مص ) خوار گردیدن بعدِ رفعت و منزلت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . || گران سنگ شدن سپس ِ سبکی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( قاموس ) . || نزدیک رسیدن. || پیوستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . اتصال. ( اقرب الموارد ) . پیوستن چیزی به چیزی. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر ) . درهم و پیوسته روییدن گیاه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . وَصی . وصاء. وصاءة. ( منتهی الارب ) . || رسانیدن دو چیز را به هم یا رسانیدن کسی را به چیزی. ( منتهی الارب ) . وصل. ( اقرب الموارد ) .  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
وصی. [ وَ صی ی ] ( ع اِ ) ج ِ وَصیّة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . رجوع به وصیة شود. || ( مص ) درهم و پیوسته روییدن گیاه. وُصی . || ( ص ، اِ ) اندرزکرده شده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . مذکر و مؤنث در وی یکسان است ، یا مؤنث و جمع وی نیاید. ج ، اوصیاء. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . || اندرزدهنده. اندرزکننده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . || ( اصطلاح فقه ) کسی که برای حفظ و تصرف مال دیگری و حفظ و صیانت فرزندان او پس از مرگ وی معین میگردد. و فرق میان وصی و قیم آن است که به وصی حفظ مال و تصرف در آن داده میشود و به قیم فقط حفظ و نگهداری مال اعطا میشود نه تصرف در آن. ( از اقرب الموارد ) . آنکه مرد برای رسیدگی به اموال و صغار خویش پس از مرگ خود نصب کند. آنکه به او وصیت کرده باشند. ( غیاث اللغات ) 
منبع. لغت نامه دهخدا
وصی: به کسی که ( پدر و جدپدری ) برای بچه نماینده برای بعد از فوت خودشون تعیین میکنند وصی می گویند
سلیم
وصی: واژه ای اربی و در فارسی به معنای برگزیده، جانشین، نماینده ست و مراد از وصی بودن پیامبر اسلام همانا جانشینی وی از سوی خداوند در روی زمین یا برگزیده شدن وی از سوی خداوند ست.
وصّیَ: 
وصیت به معنای سفارش بر انجام کاری است. سفارشی بر اساس حکمت که مُوصی إلیه یا همان کسی که به امری وصیت می شود باید آن را اجرا کند و در زمان اجرا به دنبال دلیل نباشد. حق تعالی هم در قرآن انجام برخی کارها را بر انسان وصیت می کند، عدم شرک به خدا، نیکی به والدین، نکشتن فرزند و. . همگی وصیت خدا بر انسان یا همان خطوط قرمز الهی است. وصیت جایگزین ندارد. 
 ...  [مشاهده متن کامل]  وصی کلمه ایست کلیدی در فهم و درک مذهب شیعه.
وصی از یک ملک یک سوم به او میرسد
کسی که به موجب وصیت عهدی ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می شود
《 پارسی را پاس بِداریم》
وَصی
شایَد واژه ای پارسی وَ اَرَبیده باشَد:
وَصی : وَص - ای
وَص ~ وَت ، وات ، واک ، واج ، واژ ، واز ، آواز ، گَت ، گُفت 
می تَوان به چِهرِ " وَتی یا وَتَنده یا وَتگَر " به کار گِرِفت وَ کارپایه یِ : 
 ...  [مشاهده متن کامل]  
وَتیدَن ، وَتاندَن را بَرساخت. 
وَتی یا وَتَنده یا وَتگَر کَسی اَست که چیزی را به کَسی می وَتَد ( می گویَد ) .
به کسی گویند که وصیت کننده او را برای اجرای وصیت خود برگزیده باشد. 
به معنای جانشین هم هست، مثلاً در تشیع، امام علی وصی پیامبر است .