وصول

/vosul/

    collection
    receipt
    reception
    recovery

فارسی به انگلیسی

وصول شدن
clear, to be collected or recovered

وصول مالیات
levy

وصول کردن
collect, receive, clear, to collect, to receive, to recover

مترادف ها

collection (اسم)
جمع اوری، اجتماع، مجموعه، گردآوری، کلکسیون، وصول، گرداورد

recovery (اسم)
حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی

پیشنهاد کاربران

settle
وصول: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای سغدی بایاپ است.
COLLECTION
اصطلاح اقتصادی به معنای "وصول"
دریافت، نقد کردن
مفردوصول
در اصطلاح نقد کردن هم میگویند .
پولی یا چیزی از کسی گرفتن .
گرفتن

بپرس