وصول شدنclear, to be collected or recoveredوصول مالیاتlevyوصول کردنcollect, receive, clear, to collect, to receive, to recover
collection (اسم)جمع اوری، اجتماع، مجموعه، گردآوری، کلکسیون، وصول، گرداوردrecovery (اسم)حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی
settleوصول: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای سغدی بایاپ است.COLLECTIONاصطلاح اقتصادی به معنای "وصول"دریافت، نقد کردنمفردوصولدر اصطلاح نقد کردن هم میگویند .پولی یا چیزی از کسی گرفتن .گرفتن+ عکس و لینک