وصلت دادنto become available (or be ready) by a specified time [usuallywith a negative contextوصلت نامناسب کردنmismateوصلت کردنally, marry, wed, yoke
alliance (اسم)اتحاد، پیوستگی، معاهده، وصلت، پیمان بین دولunion (اسم)اتصال، اتحاد، بهم پیوستگی، الحاق، پیوستگی، اجتماع، وصلت، انجمن، ائتلاف، اتحادیه، پیوند، اتحاد و اتفاق، یگانگی وحدت، اشتراک منافع