وصل: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه های سنسکریت پیند pind و آیوج Ayuj است.
پیشنهادِ واژه:" اَفیوختن، اَفدوختن" به جایِ واژگانِ " متصل کردن، وصل کردن، اتصال دادن"
پیشنهادِ شماره یِ 1:
" اَفیوختن" با بُنِ کُنونیِ " اَفیوز" از زبانِ پارسیِ میانه، دارایِ پیشوندِ " اَف" و کارواژه یِ " یوختن" است. " یوختن" به چمِ " ( به هم ) بستن" می باشد که دارایِ ریشه یِ اوستایی است و با واژگانِ " یوغ، یوغیدن" همریشه است.
... [مشاهده متن کامل]
پیشوندِ " اَف" کارکردِ یکسانی با پیشوندِ " ad" در زبانِ لاتین و پیشوندِ " zu" در زبانِ آلمانی دارد که عملگری برایِ نشان دادنِ " به، به سوی" می باشد. شما می توانید این پیشوند را به روشنی در کارواژه یِ " اَفزودن= اَف. زودن" نیز ببینید. ( برایِ آگاهیِ بیشتر درباره یِ این پیشوند به ستونِ 87 و 88 از نبیگِ " فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" نوشته یِ " کریستین بارتولومه" یا به پیامِ اینجانب در زیرواژه یِ " اَف" از همین تارنما مراجعه بفرمایید. )
پیشنهادِ شماره 2:
" اَفدوختن" با بُنِ کُنونیِ " اَفدوز" برآمده از کارواژه یِ " دوختن" به همراهِ پیشوندِ " اَف" است. ( این واژه پیشنهادِ نویسنده یِ پیام می باشد. )
. . . . . . . . . . . . . . .
اتصال دادن، متصل کردن، وصل کردن = اَفیوختن، اَفدوختن
اتصال داشتن = اَفیوزِش داشتن، اَفدوزِش داشتن
متصل شدن = اَفیوخته شدن، اَفدوخته شدن
. . . . . . . . . . . . . .
نکته: در زبانِ پارسی بهترین پیشوند برایِ اتصالِ چیزی " به" چیزِ دیگر / متصل کردنِ چیزی " به" چیزِ دیگر، بکارگیریِ پیشوندِ " اَف" می باشد.
اتصال ، نزدیکی دو چیز بهم
وسل= وصل= وستن، بستن، وسلش، وسلیدن، وسلاندن، وس، وست، پیوستن، پیوند،
به هم رسیدن، به کار افتادن
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
... [مشاهده متن کامل]
نویسنده: # امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
وَسلیدن = وصل کردن
وَسلش، وَسل = وصل
{وسلیدن: ریخت دیگری از وَستن ( بستن ) ( بسنجید با گسستن و گسلیدن ) . به معنای به هم بستن، به هم رساندن و . . . }
استاد محمد مقدم، وصل و فصل عربی را دارای ریشه ٔ ایرانی می داند ( بن مایه: راهنمای ریشه فعل های ایرانی، صفحه ۳۶ ) .
... [مشاهده متن کامل]
آیا وس ل ( ریشه توسل ) نیز به همینجا مربوط است؟}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
وصل
این واژه پارسی ست که اربیده شده :
وَصل < وَسل< وَس< وَست< وَستَن : وَند ( بُن کنون )
وَستن یا وندیدن دو چیز را به هم رپت دادن
می توان کارواژه پارسی ساخت :
وَسلیدن ، وَسلاندن
واژه های : مواصله، واصل ، . . . بر پایه واژه سازی اربی ساخته شده اند.
... [مشاهده متن کامل]
وَصلَت < وَسلَت : وَند - اَت ایرانی - اروپایی ست
انگلیسی : quality: qu - al - it - y
آلمانی : Qualitaet: Qu - al - it - aet
it , aet = اَت پارسی
وصل شدن=پیوستن
شاید هیچکداممان نشنیده باشیم ک واژه پهلوی پین کردن ک واژه پینه کردن نیز از ان گرفته شده است بهترین جایگزین برای واژه وصل کردن باشد
پین کن همان وصل کردنه و پینه کردن همان وصله کردنه همچنین واژگان پیوند و پیوست کردن نیز میباشد
رسانش، بست، چسباندن، همبند
این واژه عربی است و خوشبختانه امروز چندان کاربرد ندارد :
Phones are working again
میتوان از زبان های همخانواده فارسی که آسیب ندیدن بهر برد
تلفنم از کار افتاد ( قطع شد )
تلفنم بکار افتاد ( وصل شد )
اینترنت بکار افتاد ( وصل شد )