وسیله نقلیه


    conveyance
    machine
    transport
    transportation
    vehicle

فارسی به انگلیسی

وسیله نقلیه ابی
watercraft

وسیله نقلیه بیماران
ambulance

وسیله نقلیه موتوری
motor vehicle

مترادف ها

transport (اسم)
حامل، وسیله نقلیه، حمل و نقل، بارکش، ترابری

vehicle (اسم)
حامل، وسیله نقلیه، ناقل، رسانه

conveyance (اسم)
واگذاری، حمل، انتقال، سند انتقال، وسیله نقلیه

steed (اسم)
توسن، وسیله نقلیه، اسب، مرکوب

پیشنهاد کاربران

مرکب
وسیله نقلیه: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، واژه ی گیلکی چانچو cAncu می باشد.
پیشنهادِ برابرواژگانی به جایِ " وسیله نقلیه/وسایل نقلیه":
وسیله نقلیه: 1 - تَرابَرَنده 2 - تَراپیما
وسایل نقلیه:1 - تَرابَرَندگان/تَرابرنده ها 2 - تَراپیماها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

نکته: پیشوندِ " تَرا " در زبانِ پارسی به خوبی کَرآزنده ( =عملگر ) هایی همچون " جابجایی، انتقال، تغییر" را بازنمایی می کند.

🇮🇷 واژه ی برنهاده: ترابر 🇮🇷
بولدوزر=Bulldozer تاکسی=Cab
اتومبیل پولیس=Cruiser.
ماشین زباله=Dustcart. کشتی=ship
ترموا=Tram. اتوبوس برقی=Trolleybus
ماشین اتشنشانی=Fire trak کامیون=Lorry
قایق=Boat. قطار=Train. مترو=Subway
ون=Van. هواپیما=Plan. تراکتور=Tracktor
اتوبوس=Bus
مینی بوس، اتوبوس ، مترو ، تاکسی ، ون
Vehicle
Means
Conveyance
Vehicle : وسیله نقلیه/جابجایی
Car : خودرو - ماشین - اتومبیل
Bicycle/Bike/Cycle : دوچرخه
Motorcycle : موتورسیکلت - موتورچرخه
تراخودرو.
تراخودروییدن = استفاده از وسیله ی نقلیه.
وسیله نقلیه :[ اصطلاح راهنمایی و رانندگی]
وسایل موتوری و غیر موتوری و موتورسیکلت که برای جـا بـه جـایی انسـان وکالا در راه به کار می رود.
ارابه
ارابه تندرو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس