وسوسه

/vasvase/

    temptation
    satanic temptation
    (satanic) temptation
    fixation
    obsession

فارسی به انگلیسی

وسوسه افرین
seductress, temptress, temptress

وسوسه امیز
alluring, inviting, come-hither, inviting

وسوسه انگیز
irresistible, seductively, suggestive, tantalizing, tempter, tempting, siren

وسوسه انگیزی
temptation

وسوسه مند کردن
obsess

وسوسه مندی
obsession

وسوسه کردن
allure, bait, entice, invite, solicit, tempt, to inspire evil suggestions

مترادف ها

temptation (اسم)
فریب، اغوا، ازمایش، امتحان، خواست، فریبندگی، فتنه، وسوسه

پیشنهاد کاربران

هوس، میل، خواهش ، وسوسه،
آن را که چو ما سرشت باشد از گل
بی خارشکی نباشد ای مهر گسل
من همچو توام ز من چرائی تو خجل
تو خارش تن داری و من خارش دل
( Craving ) آرزوی آتشین داشتن = در زبان پهلوی هم سنگش هست: ( waran ) : ( 𐬬𐬀𐬭 𐬀𐬥. ) : وَرَن: شهوت.
وسوسه: 1 ـ کوشش برای به بدرفتاری یا به گناه کشاندن کسی با بیدار کردن شهوت جنسی، شکم یا مقام، آرزو، کینه، خشم و یا آزمندی در او.
2 ـ کوشش برای برانگیختن کسی به کارهای نیک با بیدار کردن حس انسان یا جانور دوستی، یادآوری بازگشت خوبی های او به خودش با آوردن نمونه.
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
گینگال gingāl ( کردی: gingala )

ویر
داشتن یا حمل سلاح ( گرم یا سرد یا موشک یا . . . ) به صاحبش وسوسه جنگیدن وشلیک کردن را میده.
ودشمن ورقیب دورش جمع میشن وبالآخره کشته میشه!
1 - ریشه یِ واژه یِ " هَوَس" به واژه یِ " وَس:vas" در زبانِ اوستایی به چمِ " خواستن، تمایل داشتن، آرزو داشتن" برمی گردد. " وَشنَ " در زبانِ پارسیِ باستان و "وَسنَ" در زبانِ اوستاییِ کهن و جوان به چمِ " خواست، تمایل" بوده است. " وَسَه" به چمِ " خواهان، خواستار، مشتاق، مایل" بوده است. " وَسَثَ " در اوستاییِ جوان به چمِ " آرزو، کام، میل، پَسندِش" بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژگانِ بالا در اوستایی و پارسیِ باستان با واژه یِ " کامَک" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی همچم هستند.
ازنگرِ آواشناختی نیز برخی واژگانِ کهن که با " و:w، v" آغازیده می شدند، در گذر زمان با جایگیریِ آواگانِ " هَ:ha" پیش از " و:w، v" همراه شده اند.
بمانندِ:
" وَی، وای:way" به " هَوا"
"ویج" به چمِ "ریشه" به " هَویج"
" وَس" به " هَوس"
و. . . .
2 - ریشه یِ واژگانی همچون " وَسوَسه" نیز به همین واژه یِ " وَس:vas" در زبانِ اوستایی برمیگردد.
3 - ریشه واژه یِ " گُشنه" به واژه یِ " وَسنَ/وَشنَ" برمی گردد. دگرریختِ آواییِ "و، وی/گُ" در زبانهایِ ایرانی بسیار بوده اند.
( برایِ آگاهیِ بیشتر به پانوشتِ اینجانب در زیرواژه یِ " وس" از همین تارنما مراجعه بفرمایید. )

وسوسه :وسوسه در اصل به معنی صداى بسیار آهسته است ، سپس به خطور مطالب بد و افکار بی اساس به ذهن گفته شده ، اعم اینکه از درون خود انسان بجوشد و یا کسی از بیرون عامل آن شود .
تفسیر نمونه ج : 13 ص : 321
وسوسه ( Craving ) [اصطلاح اعتیاد]هوس و نیاز شدید به مصرف مواد، نشانه سازگاری غیرطبیعی مغز است که ناشی از اعتیاد می باشد.

بپرس