وزنه

/vazne/

    weight
    bob
    barbell

فارسی به انگلیسی

وزنه افتان
drop hammer

وزنه اویخته
bob

وزنه بردار
weight lifter

وزنه برداری
weight lifting, weight - lifting

وزنه پران
shot-putter

وزنه پرانی
shot-putting, shot - put, shot put

وزنه تعادل
balance, equipoise, ballast, counterweight

وزنه سربی
sinker

وزنه سربی زدن به
lead

وزنه شاغول
plumb

وزنه متعادل کننده
counterweight

وزنه متقابل
balance

وزنه کاغذ
paperweight

مترادف ها

sinker (اسم)
وزنه، مته کار، وزنه ریسمان ماهیگیری، قالب ریز

پیشنهاد کاربران

وزنه: 1 - جسمی آهنی یا سنگی برای سنجش که در ترازو به کار می رود.
2 - آهنی که برای ایجاد تعادل میان دو چیز به کار می رود.
3 - گوی آهنی و توپر در اندازه های گوناگون که در ورزش برای پرتاب به کار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

4 - صفحات آهنی و گرد در اندازه های گوناگون که به میله ی هالتر وصل می شوند و در ورزش وزنه برداری به کار می رود.
5 - مجازا به شخص دارای نفوذ یا قدرت گفته می شود. ( مانند: او برای خودش وزنه ای است؛ یا او دارای وزنه ی سیاسی یا اقتصادی است ) ( فرهنگ بزرگ سخن )
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پیوانیچ pivānic ( کردی با پسوند دارندگی سغدی ایچ )

سنگ ترازو