وز در زبان کردی ایلامی به پیه پرده مانندی که شکمبه را پوشانده است ( وز ) گفته می شود کردها ولرها جگر رادر ان پرده می پیچند و روی اتش بریان می کنند که به ان ) جگروه ز ) می گویند که کبابی بسیار مقوی وخوشمزه است. همچنین به کلیه دام هم ( وز ) گفته می شود
وز یا واز به معنی پرنده نیز هست
احتمال دارد وضع عربی همین وز ایرانی باشد اینکه م گوییم وضعش خوب نیست ممکن است اصلش این باشد که تقسیم ابش درست نیست اسم وزیر هم ممکن است از این ریشه ( وز ) گرفته باشندو عربی نباشد
در گویش تاتی وَز به بدو گفته میشود.
اصلاحی لااقل ( بیه پس ) بعد منظور از تا رز بداره اینکه که شاخه های رز به دور اون بپیچه و نگه داره یا شاید شاخه های زیاد و محکم و پیچ و تاب دار داشته باشه
در گیلکی ( لااقل بیه بیش ) به معنی چربی است من دیده ام که نوشته اند ریشه اوستایی دارد مثال خوب برای آن شعر ( شونده داره/ی ) از فریدون پوررضا است شونده داری چیه تا رز بداره چی چی نی جینس چیه تا وز بداره ... [مشاهده متن کامل]
نوعی گیاه هرز چه چیزی است مگر تا درخت رز ( انگور ) را بتواند تحمل کند جنس و نوع گنجشک چیزی نیست که تا چربی و پیه داشته باشد
وز= وَر=vaz در زبان ها ی ایرانی باستان کاربرد داشته بازمانده آند وزیر و نخست وزیر است و در عربی وامواژ هست به معنی های زیر می تواند بکار برود 1 - مشاوره دادن مشورت دادن 2 - دستور، امر ، 2 - فرم دادن، دستور کار، 3 مشاوره دادن