ورور


    babble
    drone
    prattle
    jabbering
    muttering
    gab
    jabber

فارسی به انگلیسی

ورور جادو
formula of incantation, [ext.] witch

ورور کردن
to jabber, to mutter (the formula of incantation)
babble, drone, patter, whir, whirr

مترادف ها

buzz (اسم)
اوازه، همهمه، شایعه، ورور

prate (اسم)
عبارت سازی، ورور، وراجی، پچ پچ، یاوه گویی، پرگویی، ژاژخایی

prattle (اسم)
ورور

پیشنهاد کاربران

وِروِر وراجی سخنان پوچ و یاوه
بداهه خطاب به رئیس دولت
با این نماد به مجلس نه جای ساحت توست
نبود خربزه شیرین که ماندبرایت این ته پوست
ورور با سکون واو اول و ضم ر اول ورُور و . . . که واو دوم آن مجهول است، در زبان پشتو به معنی" برادر " می میباشد.
در گویش شهرستان بهاباد به جای وز وز کردن به معنای حرف زدن بیجا و پیاپی یا ورور کردن
به معنای پرحرفی و وراجی از واژه ی کِر کِر کردن استفاده می شود: این قدر کِر کِر نکن.
این حرف زدن می تواند بی ربط باشد و طرف را تا حدی کلافه کند و مانع تمرکز فرد روی کارش گردد و حرف ها بیشتر جنبه شکوه و یا ناله از او یا دیگران دارد اما گاهی حرف زدن پشت سر هم به موضوع مرتبط است اما شنونده آن را نوعی دخالت می داند و گوینده با دلایل خود همراه با حالت شکوه و ناله قصد دارد تصمیم را عوض کند اما شنونده قصد ندارد که از تصمیم خود منصرف گردد لذا با بکار بردن این واژه از او می خواهد حرف های خود را که بیشتر شبیه نوعی صدای آزار دهنده ای است را متوقف کند.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس