ورجه


    bob
    leap
    rebound
    spring

فارسی به انگلیسی

ورجه فروجه
gambol, frolic

ورجه فروجه کردن
to gambol or frolic

ورجه و ورجه کردن
caper, hop, jig, jiggle, jolt, skip

ورجه و ورجه کردن با سرعت
bob

ورجه ورجه
bounce, hop

ورجه ورجه کردن
bounce, gambol, romp

ورجه وورجه
gambol, frolic, bounce, hop

ورجه کردن
leap, spring, tumble

ورجه کننده
bouncy, jumpy, leaper

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی ورجه از ریشه ی واژه ورجک که خود این واژه ورجک از ریشه ی واژه ی ورج فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ورجهورجهورجهورجهورجه
ورجه =
درزبان لکی علاوه برمعنای جهیدن وجست وخیز و جهش که درزبان فارسی هم همین معانی را می دهد وبا وورجه همراه می آید .
به معنای ( قبل از ) وپیش از ، می باشد و به شکل ورئژ. یا ورژه هم تلفظ می شود .