وحی

/vahy/

    inspiration
    revelation
    afflatus
    oracle
    voice

فارسی به انگلیسی

وحی گاه
oracle

وحی مانند
oracular

مترادف ها

inspiration (اسم)
تشویق، الهام، استنشاق، شهیق، گرایش، القاء، وحی، نفس عمیق

vision (اسم)
بینایی، الهام، خیال، بصیرت، تصور، دید، وحی، منظره، رویا

revelation (اسم)
الهام، اشکار سازی، افشاء، فاش سازی، وحی

oracle (اسم)
پیش گویی، دانشمند، وحی، الهام الهی

پیشنهاد کاربران

وحی در لغت به هر نوع القای آگاهی نظیر اشاره، آواز، الهام، رؤیا، وسوسه، کتابت و… اطلاق می گردد. مخفیانه بودن و سرعت نیز در بعضی از استعمالات وحی لحاظ گشته است.
در اصطلاح مفسران قرآن و دانشمندان علوم قرآنی، وحی ارتباطی معنوی است که برای پیامبران الهی، جهت دریافت پیام آسمانی از راه اتصال به غیب برقرار می شود. پیامبر، گیرنده ای است که پیام را به واسطه همین ارتباط و اتصال ( وحی ) دریافت می کند. در این ارتباط، گاه واسطه ای در کار است و گاهی بدون هیچ واسطه ای، انتقال پیام انجام می شود. این فرایند که در اصطلاح علم کلام، وحی تشریعی و رسالی نامیده می شود، مخصوص پیامبران است و با الهام و تحدیث تفاوت دارد. در دوره معاصر، این بحث مورد توجه متفکران قرار گرفته است و تحلیل های جدیدی از فرایند وحی ارائه شده است که بیشتر بر اساس تجربه دینی است.
...
[مشاهده متن کامل]

وحی بر رسولان و پیامبران به دو گونه است:
• سخن گفتن از آن سوی حجاب الهی با فرستادن جبرئیل.
• القا در قلب، یعنی شیوه الهام یا رؤیای صادقه.
وحی از نظر واژگان، به معنای اشاره سریع، پر سرعت و القای پنهانی مطلبی به دیگران آمده است. در اصطلاح دینی، ارتباطی معنوی بین شخص پیامبر با عالم غیب است و در آن، پیام خداوند به پیامبر منتقل می شود. نتیجه این فرایند، آگاهی قطعی ای است که از ناحیه خداوند، به برخی از انسان های برگزیده عطا می شود.
واژه وحی در قرآن به معناهای زیر به کار رفته است:
• الهام فطری به انسان، همانند الهام به مادر موسی که فرزندش را به رود نیل بیندازد. ( سوره قصص، آیه ۷ )
• الهام غریزی به حیوانات، همانند الهام به زنبور عسل ( سوره نحل، آیه ۶۸ )
• فرمان به جمادات، همانند فرمان دادن به زمین در آستانه روز قیامت ( سوره زلزال، آیه ۵ )
• وسوسه شیطانی ( سوره انعام، آیه ۱۱۲ )
• اشاره سریع، ( سوره مریم، آیه ۱۱ )
• خبردادن و آگاهیدن ( سوره آل عمران، آیه ۴۴ )
• رویا؛ همانند رؤیای ابراهیم دربارهٔ ذبح فرزندش.
• تشریعی؛ این قسمت از وحی مخصوص پیامبران است.
بنابر دیدگاه نصر حامد ابوزید کلمه «وحی» در زبان قرآن یک واژه اساسی و یک مفهوم اصلی برای حکایتگری از «نص» و «متن» است. البته در زبان قرآن اسامی دیگری مثل «قرآن، ذکر، کتاب» وجود دارد که اسمی برای متن و نص قرآنی است. اما اسم «وحی» نسبت به سایر اسامی مثل کتاب و ذکر از نظر معنا وسیعتر و گسترده تر است؛ و احتمالاً واژه «وحی» همه معانی آن ها را دربردارد.

وحی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/وحی
سلیم
وحی: آوای آسمانی، بانگ آسمانی که ویژه پیامبران و فرستادگان خداوند ست.
سلیم
وحی: واژه ای اربی که برابر با آواز آسمانی یا آواز پنهانی که بیشتر برای پیامبران بکار برده می شود.
پیشنهادِ واژه: "وایافتن" به چمِ " الهام گرفتن، وحی گرفتن"
"وایافتن" برآمده از 1 - پیشوندِ جدایی پذیرِ "وا"2 - پیشوندِ جدایی ناپذیرِ "ی" و 3 - کارواژه یِ " آفتن" با بُنِ کُنونیِ " آب" است ( به زیر واژه یِ " آفتن" در همین تارنما مراجعه کنید. )
...
[مشاهده متن کامل]

پیشوندِ "وا" در اینجا عملگرِ پیشوندیِ " از چیزی/ازکسی" است و رویهم رفته "وایافتن" به چمِ " از کسی/چیزی یافتن" است.
فرآیندِ " الهام/وحی گرفتن" همواره " ازکسی یا چیزی" انجام می پذیرد، پس ما از پیشوندِ " وا" بهره می گیریم.
( درباره یِ نزدیکیِ معناییِ کارواژه هایِ "الهام/وحی گرفتن" و " کارواژه یِ "یافتن" به زیرواژه یِ " آفتن" /بخشِ "واژه نامه بختیاریکا " مراجعه کنید. )
. . . . . . . . . . . . . . . .
به جایِ واژگانِ " الهام، الهام گیری، وحی" از همین کارواژه یِ " وایافتَن" میتوان واژگانی همچون "وایابه، وایابِش، وایافت، وایافتگی و. . . " را بیرون کشید.

سلیم
وحی: واژه ای اربی ست برابری با ندای آسمانی در فارسی دارد و معمولن در باره ی پیامبران بکار می رود.
ندای پنهانی هم معنی می دهد.
جامعترین سخن در مورد وحی سخنی است که از علی ( علیه السلام ) در پاسخ شخصی که از مساله وحی سؤال نمود نقل شده ، امام آن را به هفت قسم تقسیم فرمود :
1 - وحی رسالت و نبوت مانند انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده و اوحینا الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان و آتینا داود زبورا : ما به تو وحی فرستادیم همانگونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم ، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط ( طوائف بنی اسرائیل ) و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی نمودیم ، و به داود زبور دادیم .
...
[مشاهده متن کامل]

2 - وحی به معنی الهام مانند و اوحی ربک الی النحل : پروردگارت به زنبور عسل الهام فرستاد .
3 - وحی به معنی اشاره مانند : فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوا بکرة و عشیا : زکریا از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنها گفت صبح و شام خدا را تسبیح گوئید .
4 - وحی به معنی تقدیر مانند : و اوحی فی کل سماء امرها خداوند در هر آسمانی تقدیر و تدبیر لازم را فرمود .
5 - وحی به معنی امر مانند : و اذ اوحیت الی الحواریین ان آمنوا بی و برسولی : به خاطر بیاور هنگامی را که به حواریین امر کردم که به من و فرستاده من ایمان بیاورید .
6 - وحی به معنی دروغپردازی مانند : و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا : اینچنین در برابر هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که سخنان فریبنده و دروغ را به طور سری به یکدیگر می گفتند .
7 - وحی به معنی خبر مانند : و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند و انجام کارهای نیک را به آنها خبر دادیم .
البته بعضی از این اقسام هفتگانه می تواند شاخه هائی داشته باشد که بر حسب آن موارد استعمال وحی در کتاب و سنت افزایش خواهد یافت ، و لذا تفلیسی .
( تفسیر نمونه ج : 20 ص : 490 )

بر اساس بینش و باور فردی من، خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی و منجمله بیخدایی آتئیستی و کمونیستی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم محض و ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و ناجی و شفا بخش و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و خلیفه و هیچ عنوان دیگری برای تربیت و هدایت انسان بسوی معنویت و نور و روشنایی انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت و طریقت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های هنری . همچنین از دیدگاه فردی من، آئین یکتا پرستی از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان در جهت رقابت و مقابله و مبارزه با آئین های بت پرستی نازل نشده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نگردیده است بلکه برخاسته از دل و زمینه های غنی و حاصلخیز آئین های بت پرستی بوده و لذا فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آنها می باشد. در این رابطه دو بیت شعر کودکانه تقدیم حضور طرفداران وحی :
...
[مشاهده متن کامل]

انا شیخا بیا دست بردار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم باز دارنده یعنی آئین یکتا پرستی / چونکه هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ گر نمی توانی ترک کنی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرنه را به تنهایی/ شبانه روز تن به آن ده تا می توانی در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری و ازان برخورداری/ اما نکن به طریقه و مرام و سنت و رسم و روش قدیمی ضحاک مار بر دوش/ آنرا همه جانبه بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ تا میتوانی و میخواهی نیکی کن و هرآنچه را که دوست داری در دجله و فرات و یا به سند و گنگ انداز/ اما یقین داشته باش که خداوند ندهد هرگز سزا یا جزای آنرا در هیچ بیابانی منجمله صحرای سینا و تلکه مکان چین باز/
محتوای کلیه بینش ها و باور های آئینی و دینی و نظام های فلسفی و دیوان های عرفانی که تاکنون سروده و تدوین شده و در آنها به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و محتوای کیهان یا جهان و گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر این نوسانات ، اشاره نشده است، جملگی محصول خیالات اوهامی و ابهامی محسوب می شوند و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت اند. البته با کمال احترام به پیشگاه والای انسان .
افسانه آفرینش باید بطور کامل از نو سروده شود و این بار به زبان و روش علمی با در نظر گرفتن راز ها و معنای ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر سمبل های سنگی گردونه مهر ایرانیان و چرخه تولد و مرگ هندوان و دو سمبل کوچکتر روی آنها یکی چلیپا و دیگری سواستیکا و با توجه به کشف بزرگ اصلی و محوری تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و محتوای کیهان یا جهان و سلسله دایره وار وقوع دو مه بانگ متوالی و هفتگانه در طول این راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو حالت بهشت برین ( مبداء و معاد علمی و نه دینی ) و آنهم در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر.
انسان هیچگاه و هرگر نمی تواند به کمک کلیه معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفانی و جمع این معارف روی همدیگر به شناخت خود و خداوند نائل گردد بلکه فقط از طریق شناخت ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و کیهان و طبیعت انسانی خود به راه و روش علمی.

پیامی که از سوی کسی به کسی القا شود.
فرشته ی جبرئیل
میشه وحی کردن
اصل وحی چنانکه راغب در مفردات می گوید اشاره سریع است خواه با کلام رمزى باشد ، و یا صداى خالی از ترکیب کلامی ، و یا اشاره با اعضا ( با چشم و دست و سر ) و یا با نوشتن .
همچنین یکی از معانی وحی در لغت سخنان آهسته و در گوشی است .
وحی کرد
فرهش، الهام الهی
وَحی
این واژه ای پارسی است و از واژه ی کهن وای و وایو که به پارسی امروز : باد شده است گرفته شده و این نام فرشته ای بوده که مانند باد پیام یا رَسُل را می رسانده است ، میتوان آن را به چهر : وَهی نوشت.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس