وجود داشتن


    be
    come
    exist
    obtain
    occur
    prevail
    subsist
    remain
    to exist

فارسی به انگلیسی

وجود داشتن در
reside

مترادف ها

be (فعل)
ماندن، بودن، شدن، زیستن، وجود داشتن، امر فعل بودن

exist (فعل)
بودن، زیستن، وجود داشتن، موجود بودن

پیشنهاد کاربران

چنین چیزی وجود دارد یا ندارد: در میان است یا نیست
در برخی گزاره ها می توان [دیده شدن] را به جای [وجود داشتن] به کار برد:
در جنگل های ایران گونه های گیاهی و جانوری فراوانی وجود دارد.
در جنگل های ایران گونه های گیاهی و جانوری فراوانی دیده می شود.
پدیدار بودن، فراهم بودن، بودن
وجود دارد = هست
وجود داشت = بود
وجود داشته باشد = باشد، بوده باشد
در صورتی که وجود داشته باشد: چنانچه هستی داشته باشد، اگر هستنده باشد
حضور داشتن
از هستی برخوردار بودن، در کار بودن ( در برخی باره ها )
نمونه:
بجای �هنری وجود ندارد� می توان گفت و نوشت: �هنری در کار نیست�
در پارسی: هستیدن hastidan
!توجه داشته باشید که این از فعل بودن ( من هستم، تو هستی، . . . ) جدا است!
زمان حال: من می هستم، تو می هستی، او می هستد، . . .
( من وجود دارم، تو وجود داری، او وجود دارد )
...
[مشاهده متن کامل]

گذشته: من هستیدم، تو هستیدی، او هستید، . . .
( من وجود داشتن، تو وجود داشتی٫ او وجود داشت، . . )
بن مایه ( منبع ) : فرهنگ برابر واژگان بیگانه پارسی، ابو القاسم پرتو

بپرس