psychogenic
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سینه، پستان، نوک پستان، وجدان، افکار، هر چیزی شبیه پستان
وجدان، ضمیر، باطن، دل
وجدان، ابر خود، شخصیت اخلاقی
پیشنهاد کاربران
در قسمتِ دانشنامه ی آزاد در این صفحه واژه ی ( ( وجدان ) ) ، ابتدا از دیدگاه زیگموند فروید بررسی شده، و در انتها سر از قرآن در آورده و با دیدگاه قرآنی بررسی میکند. . .
آخه بیرون کشیدنِ مفهومِ
( ( وجدان ) ) از لابلای متون قرآن رو کجای دلمون بزاریم؟؟؟
... [مشاهده متن کامل]
دقیقا مثل اینه که بخوای مفهوم برابری انسانها و تساوی نژاد نوع بشر رو از دل فاشیست بکشی بیرون!!!!
و سوالی که در اینجا مطرح میشه اینه که آیا معرفی نویسنده ی این متن به عنوان نمونه کار، نادرسته؟؟
آخه بیرون کشیدنِ مفهومِ
( ( وجدان ) ) از لابلای متون قرآن رو کجای دلمون بزاریم؟؟؟
... [مشاهده متن کامل]
دقیقا مثل اینه که بخوای مفهوم برابری انسانها و تساوی نژاد نوع بشر رو از دل فاشیست بکشی بیرون!!!!
و سوالی که در اینجا مطرح میشه اینه که آیا معرفی نویسنده ی این متن به عنوان نمونه کار، نادرسته؟؟
و از طرفی به قول شوپنهاور، عقلانی رفتار کردن یعنی انسانی رفتار کردن
وجدان کاملا بی معنیه، به گفته ی نیچه این کلمه اقتباسی از عده فلاسفه ای بوده که این کلمه و معنیش رو برای خودشون تکیه گاه کرده بودن؛برای تحلیل های اخلاقی از طریق این نیروی وجدان
ناخودآگاه
وجدان لکی است وِژ دُ وژدُناً ( وِژَمَزُنی ) خودش می داند
وجدان یا وژدان و یا واژه دانم گاهی اوقات با ملایمت از ژرفنای وجودم ندا میدهد که 《 تو تنها و منزوی نیستی》 زیرا خداوند متعال حقیقی و واقعی ( یعنی خدا از دیدگاه علمی و نه دینی و فلسفی و عرفانی ) در آفرینش اولیه ملکوتی یا آسمانی محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، کلیه افراد انسانی را بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام را به شکل خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا به بیانی دیگر بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده است. آن ده انسان آسمانی در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی از دیدگاه علمی و نه دینی ) در طول هم و پشت سر همدیگر و سلسله وار در ده دنیا زیر سقف ده آسمان و روی ده کره زمین به ظهور و پیدایش نمیرسند بلکه در هفت عالم یا دنیا زیر سقف هفت آسمان و روی هفت کره زمین و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول. این هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه در ظهورات متوالی همیشه پنج تا روحی روانی خواهند بود با بذر قابل رشد مادی و دوتا مادی روانی با بذر قابل رشد روحی. هرکدام از ما افراد انسانی دارای یک نیمزوج آسمانی و جاودانه خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس می باشیم که در طول ما ( قبل و پشت سر ) در یک دنیای مادی روانی با بذر قابل رشد روحی مثل همین دنیا از مادر متولد می شود و عشق و زندگی دنیوی خود را سپری می نماید. در این زمینه شاید این پیام مفید و ثمرمند و شادی بخش باشد بدانیم که نفوس مجرد یا من های آن نُه عضو خانوادگی در حال حاضر در نفس یا منِ واحد خدا در خواب ژرف و شیرین به سر می برند و به موازات آن به کمک حواس و فهم و عقل بیکران خدا از مشاهده و تجربه عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار می باشند و آن زندگی برای هرکدام از آنها تا لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر در دنیای خاص و ویژه خویش ادامه می یابد و هرکدام از ما افراد انسانی پس از مرگ به اعضای خانواده خود می پیوندیم و از همان عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار می گردیم تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر. نتیجه کلی اینکه وجدان یا وژدان من به میگوید که بینش و باور و تصویر دینی به شکل 《 دنیا - برزخ - آخرت 》حقیقت ندارد، زیرا پایان عالم یا حالت برزخ؛ معاد، برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت نمی باشد بلکه تولد دوباره در همین دنیا در یک درجه تکاملی برتر از حالت فعلی. از دیدگاه فردی من، خداوند متعال حقیقی و واقعی در هیچ مکان و بیمکانی و در هیچ زمان و بیزمانی هیچگاه هیچ فرد انسانی را بابت پندارها و گفتار ها و رفتار های بد دنیوی و هیچ بابت دیگری هرگز مورد استنطاق و مؤاخذه و بازجوئی و بازپرسی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد و هیچ فرد انسانی را به عذاب جهنمی محکوم و دچار و گرفتار نخواهد نمود. لذا تشبیه وجدان یا وژدان به دادگاه عدل الهی در قیامت و آخرت توسط بعضی از به اصطلاح اندیشمندان و متفکرین دینی ( بهتر ست بگویم : خیالپردازان وهمگرای دینی ) یک تمثیل و تشبیه ناروا و گمراه کننده بیش نمی باشد. خدای حقیقی و واقعی هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای کلیه گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که بی نیاز مطلق است.
... [مشاهده متن کامل]
کریم و رحیم و رحمان بودن خدا برای فرد من به همین معنا می باشد که بطور کوتاه و فشرده عرض گردید.
... [مشاهده متن کامل]
کریم و رحیم و رحمان بودن خدا برای فرد من به همین معنا می باشد که بطور کوتاه و فشرده عرض گردید.
وجدان یعنی تکان دادن و واگویه wague down
وجدان:دانش درونی - knowledge done
هرکدام اینارو بگیریم وجدان هرکس به دانش طرف بستگی دارد هرچی طرف آگاهترباشه وجدانش بیشتر تکانش میده و بهش واگویه میکنه
وجدان:دانش درونی - knowledge done
هرکدام اینارو بگیریم وجدان هرکس به دانش طرف بستگی دارد هرچی طرف آگاهترباشه وجدانش بیشتر تکانش میده و بهش واگویه میکنه
وجدان ( conscience ) هم سنگ این واژه در اوستا هست: ( دَئِنا=𐬛𐬀𐬉𐬥𐬁=Daēnā ) که در گذر زمان به دِین ( Dēn ) دگردیس شده که به چم ( باور و دین می باشد ) ٬ دَئِنا نیرویی درونی اندر وآروم ( ذهن ) آدمی است که به او دستور می دهد که نیکی ها٬ خوبی ها را برگزیند و از کار های پلشت دوری گزیند.
... [مشاهده متن کامل]
ستون و پایه ی مآدَگوَر ( اصلی ) آفرآه ( دکترین ) اندیشکده ی زرتشتی٬ راستی ( اَشَه=Aṣ̌a=𐬀𐬴𐬀 ) است. ازاین رو ( دَئِنا=𐬛𐬀𐬉𐬥𐬁=Daēnā ) را میتوان برابر با اَبَرخویشتن ٬ یا ویسپ آگاه= ( higher self ) دانست که همواره با خویشتن فرودینش در نبرد است. که اندر جهان امروز بیشتر فرهیختگان جهان سرگرم خشنودی سردگ های ( انواع ) وَرَن های ( شهوت ها ) خویشتن کَهتر ( lower self ) خود است. که اکنون مردمان هرچه بیشتر دانش آموخته می شوند آزمندی آنان افزون تر می گردد و تنها برای یک آرزو و آماج و آن نامش هست: ( رویش ترازداری=Economic growth ) ، که برآیندش نابودی و تپاهی زمین، آب های پادک ( کره ) خاکی، تپاهی جنگل های آمازون که شُش زمین است، تپاهی و آلایش آب های پادک زمین که مادر همه ی جانداران است!
پس کوشا باشیم در بیدار نگاه داشتن ( دَئِنا=𐬛𐬀𐬉𐬥𐬁=Daēnā ) خویش، و نه آن دینی که امروز جهانیان برای خود با پرمانه ای ( مفهومی ) نوین که جهان میهنی ها با آن بر جهان فرمان می راند.
... [مشاهده متن کامل]
ستون و پایه ی مآدَگوَر ( اصلی ) آفرآه ( دکترین ) اندیشکده ی زرتشتی٬ راستی ( اَشَه=Aṣ̌a=𐬀𐬴𐬀 ) است. ازاین رو ( دَئِنا=𐬛𐬀𐬉𐬥𐬁=Daēnā ) را میتوان برابر با اَبَرخویشتن ٬ یا ویسپ آگاه= ( higher self ) دانست که همواره با خویشتن فرودینش در نبرد است. که اندر جهان امروز بیشتر فرهیختگان جهان سرگرم خشنودی سردگ های ( انواع ) وَرَن های ( شهوت ها ) خویشتن کَهتر ( lower self ) خود است. که اکنون مردمان هرچه بیشتر دانش آموخته می شوند آزمندی آنان افزون تر می گردد و تنها برای یک آرزو و آماج و آن نامش هست: ( رویش ترازداری=Economic growth ) ، که برآیندش نابودی و تپاهی زمین، آب های پادک ( کره ) خاکی، تپاهی جنگل های آمازون که شُش زمین است، تپاهی و آلایش آب های پادک زمین که مادر همه ی جانداران است!
پس کوشا باشیم در بیدار نگاه داشتن ( دَئِنا=𐬛𐬀𐬉𐬥𐬁=Daēnā ) خویش، و نه آن دینی که امروز جهانیان برای خود با پرمانه ای ( مفهومی ) نوین که جهان میهنی ها با آن بر جهان فرمان می راند.
وجدان: توانایی یا نیروی شناخت راستی از ناراستی و واکنش درست نشان دادن به آن. این واژه عربی نیست و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ وج که در سغدی وچ vec به معنی، انگیزه، لرزش، تکان بوده است. 2ـ دان که پسوند ظرف است؛ یعنی جای تکان خوردن، جای بیداری. مانند زندان که زِن در پهلوی همان ذهن است یعنی هوش با پسوند دان؛ و زندان یعنی جای هوشیاری. در فرهنگ عربی ـ فارسی لاروس چنین آمده است: الوجدان: نفس و قوای باطنی آن؛ هر احساس اولیه نسبت به لذت یا درد؛ گونه ای از حالات نفسانی که از حیث تأثیر پذیری آنها از لذت یا درد شناخته می شوند، در برابر حالات دیگری که به وسیله ی درک شناخته می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
همان گونه که دیدید، معنی وجدان در عربی با آنچه در پارسی هست، یکی نیست؛ پس دیدگاه دو تن از دوستان لک زبان و کرد زبان ( امیر و سلیمان کورده ) که این واژه را پارسی دانسته اند درست است؛ زیرا پارسی زبانان وجدان را وژدان می خوانند و کسی با ج آن را بر زبان نمی آورد؛ مانند هژده یا هیژده که کسی هیجده نمی گوید.
... [مشاهده متن کامل]
همان گونه که دیدید، معنی وجدان در عربی با آنچه در پارسی هست، یکی نیست؛ پس دیدگاه دو تن از دوستان لک زبان و کرد زبان ( امیر و سلیمان کورده ) که این واژه را پارسی دانسته اند درست است؛ زیرا پارسی زبانان وجدان را وژدان می خوانند و کسی با ج آن را بر زبان نمی آورد؛ مانند هژده یا هیژده که کسی هیجده نمی گوید.
شاید جالب باشه
این کلمه در اصل لکی است
وِژ در لکی یعنی خود
پس وژدان یعنی خود دان
یعنی چیزی که از درون ما خبر دارد و میداند ما چه کار اشتباهی کردیم
این کلمه در اصل لکی است
وِژ در لکی یعنی خود
پس وژدان یعنی خود دان
یعنی چیزی که از درون ما خبر دارد و میداند ما چه کار اشتباهی کردیم
واژه وجدان
معادل ابجد 64
تعداد حروف 5
تلفظ ve ( o ) jdān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( وِ یا وُ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی vojdAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
این واژه وجدان عربی شده واژه پارسی وژدان است.
منبع. فرهنگ واژه های اوستا
معادل ابجد 64
تعداد حروف 5
تلفظ ve ( o ) jdān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( وِ یا وُ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی vojdAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
این واژه وجدان عربی شده واژه پارسی وژدان است.
منبع. فرهنگ واژه های اوستا
نظری ندارم چون محقق نیستم. . .
انجام ندادن کاری که برای خود نمی پسنیدم، برای مردم هم نپسندیم. . . .
انجام ندادن کاری که برای خود نمی پسنیدم، برای مردم هم نپسندیم. . . .
وجدان =وژدان =ویشدان=خودتان
در کوردی به وجدان وژدان گفته می شود
وژ دان
وژ=در کوردی و لکی یعنی خود یا خویش
وژ=ویش=خویش=خود
دان =تان
پس وژدان =خودتان
یعنی خود انسان درون انسان
در کوردی به وجدان وژدان گفته می شود
وژ دان
وژ=در کوردی و لکی یعنی خود یا خویش
وژ=ویش=خویش=خود
دان =تان
پس وژدان =خودتان
یعنی خود انسان درون انسان
مُعجزات جدید وتازه میخواهی؟ دانشمند باسواد ووجدان باشید!
وقتیکه حق حقّانیّت خودرا ثابت کرد؛ باید تبعیت کرد وحجّت به اتمام رسید وبه معجزه جدید نیاز ندارد!
مردم"أمیین" گستاخ؛ توقع دارند تک تک افراد بشریت یه معجزه تازه وجدید ببینند ( إنگار نمیبینند ) تا باورکنند!
... [مشاهده متن کامل]
این امر مسخره است؛ هرچه دانشمندان ( که معجزات میبینن نه انها که شنیدند ) ؛ إذعان دارند که
در هر لحظه میگذارد با تولّد معجزات تازه وجدید مواجه هستند وبی جواب علمی یا عقلی ماندند؛
أمّا از جهلاء غایب است.
"أم علی قلوبٍ أقفالها"
به واژه "أمیین" مراجعه کنید.
لازم به ذکر است:
کم کاری وبدکاری أکثریت مسلمانان؛ باعث شد مسلمانان جاهل یا غافل یا راحت طلب یا فرصت طلب . . . به همچنین سؤالات وعقائد ترویج میکنند وتغییر دین میانگاشتند وبه خرافات میپردازند.
وقتیکه حق حقّانیّت خودرا ثابت کرد؛ باید تبعیت کرد وحجّت به اتمام رسید وبه معجزه جدید نیاز ندارد!
مردم"أمیین" گستاخ؛ توقع دارند تک تک افراد بشریت یه معجزه تازه وجدید ببینند ( إنگار نمیبینند ) تا باورکنند!
... [مشاهده متن کامل]
این امر مسخره است؛ هرچه دانشمندان ( که معجزات میبینن نه انها که شنیدند ) ؛ إذعان دارند که
در هر لحظه میگذارد با تولّد معجزات تازه وجدید مواجه هستند وبی جواب علمی یا عقلی ماندند؛
أمّا از جهلاء غایب است.
"أم علی قلوبٍ أقفالها"
به واژه "أمیین" مراجعه کنید.
لازم به ذکر است:
کم کاری وبدکاری أکثریت مسلمانان؛ باعث شد مسلمانان جاهل یا غافل یا راحت طلب یا فرصت طلب . . . به همچنین سؤالات وعقائد ترویج میکنند وتغییر دین میانگاشتند وبه خرافات میپردازند.
وژدان
لکی ( به کوردی له کی ) یکی از گویش های زبان کوردی و از کهن ترین های آن است. و به جهاتی
می توان گفت باقی مانده پهلوی است. در این گویش برای واژه ( خود ) از واژه ( وژ ) استفاده می شود.
( وژم، وژت، وژێ، وژمان، وژتان، وژێان ) به معنای ( خودم، خودت، خودش، خودمان، خودتان، خودشان ) .
... [مشاهده متن کامل]
در اکثر گویش های زبان کوردی پسوند ( دان ) به چیزی اطلاق می شود که چیزی درون آن است.
حالا اگر ریشه ( وژ ) را با پسوند ( دان ) ترکیب کنیم، واژه ( وژدان ) حاصل می شود که بع معنای چیزی است که درون آن ( خود ) وجود دارد که معنای امروزی آن همان وژدا یا وجدان است.
می توان گفت باقی مانده پهلوی است. در این گویش برای واژه ( خود ) از واژه ( وژ ) استفاده می شود.
( وژم، وژت، وژێ، وژمان، وژتان، وژێان ) به معنای ( خودم، خودت، خودش، خودمان، خودتان، خودشان ) .
... [مشاهده متن کامل]
در اکثر گویش های زبان کوردی پسوند ( دان ) به چیزی اطلاق می شود که چیزی درون آن است.
حالا اگر ریشه ( وژ ) را با پسوند ( دان ) ترکیب کنیم، واژه ( وژدان ) حاصل می شود که بع معنای چیزی است که درون آن ( خود ) وجود دارد که معنای امروزی آن همان وژدا یا وجدان است.
با پوزش بسیار باید بگویم که : واژه ی بئوذ را که پیشتر به چم وجدان از آن نوشتم به چمِ درک ( ادراک ) میباشد و واژه ی دئنا به چمِ وجدان است
دئنا=وجدان
درک ( آگاهی و شعور ) =بَئوذ
دئنا=وجدان
درک ( آگاهی و شعور ) =بَئوذ
وجدان= بَئوذ
وَلله بالله تالله این واژه عربی است
من نمیدانم براچی بعضی از دوستان که تعدادشان هم در این برنامه کم نیست سعی در فارسی جلوه دادن همه کلمات دارند بخصوص کلماتی که عربی بودن آنها واضح و مبرهن است
این کلمه از ماده " وَجَدَ یَجِدُ وِجداناً " میاید بمعنای یافتن و پیدا کردن
... [مشاهده متن کامل]
خب حالا ی سؤال پیش میاد و آن اینکه وجدانی که در عرف بکار میره چه ربطی به معنای یافتن داره
جوابش واضحه اگه دقت کنین در کُنهِ معنای وجدان یک نوع یافتن دیده میشه و آن همان یافته های قلبی است که در نهان آدمی پیدا میشود که انسان در مواقع ضروری زندگی به آن یافته های مرتکز در نهانش رجوع میکند و چاره مشکل خود را پیدا میکند
اصلا بنظرم نیازی به این حرفها هم نیست
خب وقتی در تمامی قوامیس لغت عرب این کلمه بعنوان مصدر این ماده آورده شده چرا باید بدنبال عربی زدایی از این کلمه باشیم
#کمی_اندیشه_کنیم
من نمیدانم براچی بعضی از دوستان که تعدادشان هم در این برنامه کم نیست سعی در فارسی جلوه دادن همه کلمات دارند بخصوص کلماتی که عربی بودن آنها واضح و مبرهن است
این کلمه از ماده " وَجَدَ یَجِدُ وِجداناً " میاید بمعنای یافتن و پیدا کردن
... [مشاهده متن کامل]
خب حالا ی سؤال پیش میاد و آن اینکه وجدانی که در عرف بکار میره چه ربطی به معنای یافتن داره
جوابش واضحه اگه دقت کنین در کُنهِ معنای وجدان یک نوع یافتن دیده میشه و آن همان یافته های قلبی است که در نهان آدمی پیدا میشود که انسان در مواقع ضروری زندگی به آن یافته های مرتکز در نهانش رجوع میکند و چاره مشکل خود را پیدا میکند
اصلا بنظرم نیازی به این حرفها هم نیست
خب وقتی در تمامی قوامیس لغت عرب این کلمه بعنوان مصدر این ماده آورده شده چرا باید بدنبال عربی زدایی از این کلمه باشیم
#کمی_اندیشه_کنیم
�وجدان� به معنای �یافتن� ضد فقدان و نابودی است.
وجدان = Conscious
وجدان، نیروی درونی تشخیص خوب و بد
وجدان ( به انگلیسی: Conscience ) ، قدرت ذهن برای قضاوت اخلاقی ( درستی یا غلطی ) یک واکنش یا رفتار است. انجام واکنشی که موجب به وجود آمدن احساس پشیمانی می شود را عذاب وجدان می نامند. وجدان قابل آموزش است و معمولا بر اساس عقیده و یا دین شخص، فرهنگسازی می شود. به طور معمول، وجدان اغلب به عنوان منجر به احساس پشیمانی هنگامی که شخصی مرتکب عملی می شود که با ارزش های اخلاقی او در تضاد است، توصیف می شود. بنابراین اگر این ارزش های اخلاقی با تغییر عقیده شخص نیز تغییر کند، محور وجدان نیز تغییر می کند و حتی ممکن است مغایرت کلی با ارزش های اخلاقی عقیده قبلی داشته باشد.
... [مشاهده متن کامل]
روانشناسی
از نظر روانشناسی، وجدان، قدرت ذهن برای تشخیص درست و غلط از ارزش های اخلاقی خود است. بیمار های دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی معمولا از عدم وجود ( یا بسیار کم ) وجدان برخوردارند که این موجب می شود آنها نتوانند درست و غلط را تشخیص دهند؛ بنابراین از انجام کارهایی که از دید بقیه ممکن است غیر اخلاقی یا بی وجدانی خوانده شود، عذاب وجدان نخواهند گرفت.
Moral philosophy or values of an individual
Conscience is a cognitive process that elicits emotion and rational associations based on an individual's moral philosophy or value system. Conscience stands in contrast to elicited emotion or thought due to associations based on immediate sensory perceptions and reflexive responses, as in sympathetic central nervous system responses. In common terms, conscience is often described as leading to feelings of remorse when a person commits an act that conflicts with their moral values. The extent to which conscience informs moral judgment before an action and whether such moral judgments are or should be based on reason has occasioned debate through much of modern history between theories of basics in ethic of human life in juxtaposition to the theories of romanticism and other reactionary movements after the end of the Middle Ages
وجدان، نیروی درونی تشخیص خوب و بد
وجدان ( به انگلیسی: Conscience ) ، قدرت ذهن برای قضاوت اخلاقی ( درستی یا غلطی ) یک واکنش یا رفتار است. انجام واکنشی که موجب به وجود آمدن احساس پشیمانی می شود را عذاب وجدان می نامند. وجدان قابل آموزش است و معمولا بر اساس عقیده و یا دین شخص، فرهنگسازی می شود. به طور معمول، وجدان اغلب به عنوان منجر به احساس پشیمانی هنگامی که شخصی مرتکب عملی می شود که با ارزش های اخلاقی او در تضاد است، توصیف می شود. بنابراین اگر این ارزش های اخلاقی با تغییر عقیده شخص نیز تغییر کند، محور وجدان نیز تغییر می کند و حتی ممکن است مغایرت کلی با ارزش های اخلاقی عقیده قبلی داشته باشد.
... [مشاهده متن کامل]
روانشناسی
از نظر روانشناسی، وجدان، قدرت ذهن برای تشخیص درست و غلط از ارزش های اخلاقی خود است. بیمار های دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی معمولا از عدم وجود ( یا بسیار کم ) وجدان برخوردارند که این موجب می شود آنها نتوانند درست و غلط را تشخیص دهند؛ بنابراین از انجام کارهایی که از دید بقیه ممکن است غیر اخلاقی یا بی وجدانی خوانده شود، عذاب وجدان نخواهند گرفت.
واژه وِج به معنای کنج ؛ گوشه ؛ کنار و یا زاویه می باشد و وِجدان به معنای کنجدان؛ گوشه دان و زاویه سنج باطنی. منظور هم آگاه یا هم دانش درونی و یا قاضی بر اعمال خویش در دادگاه باطنی. کانت فیلسوف آلمانی وجدان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
را یک آگاهی فطری یا مادر زادی می داند که همیشه فرد را تعقیب و بر اعمال او نظارت میکند. مثلا اگر یک فرد به تنهایی مرتکب یک عمل ناشایست شده باشد و مطمئن باشد که هیچ کسی عمل اورا ندیده است، بازهم وجدان او حاضر است، طوریکه نه میتوان در مقابل دید او پنهان شد و نه میتوان از دست او فرار کرد. این حقیر براین باورم که وجدان بطور کامل فطری نیست بلکه متاثر از محیط خانوادگی و اجتماعی، به این معنا که قابل پرورش می باشد و آنهم به دو سوی ؛ یکی به سوی خوبی ها و دیگری به سمت بدی ها. به عنوان مثال یک دختر بچه نمیتواند بطور فطری یا مادر زادی به خوب و یا بد بودن استفاده از چارقد و روپوش آگاه باشد. خوب و یا بد بودن این عمل را از پدر و مادر و محیط اجتماع یاد می گیرد. طوریکه می دانیم مفاهیم خوب و بد نسبی اند و نه مطلق. یک دختر بچه که در جوامع غربی متولد می شود از خانواده و جامعه یاد میگیرد که چارقد و مو پوش چیز خوبی نیستند و یک دختر بچه در جوامع اسلامی از خانواده و جامعه یاد میگیرد که چارقد و چادر چیز های خوبی اند. در زمینه حجاب میتوان این سوال را طرح کرد : آیا وجدان اخلاقی جوامع غربی درست عمل میکند و در طول خواست و اراده خداوند است یا وجدان اخلاقی جوامع اسلامی ؟ این حقیر معتقدم که خداوند متعال روی لوح فطری وجدان هیچ زنی ننوشته است که قبل از ترک خانه چارقد و مقنعه و چادر را فراموش نکند.
روح پاک خداوندی
در گفتار لری ( میانکوه، الوار، دزفول ) وُژدان گفته می شود.
واژه ایرانی وجدان از واژه اوستایی vī - čina وی=وا چین=چیدن ، ویچین=گزین ) به معنای بازشناختن تشخیص تمیز دادن به دست آمده که wizīdan ( وی چی - ژی دان چون گلدان از ریشه دا همخانواده با اندام و دادن ) شکل دیگر آن در پارسی میانه است.
واژه ایرانی وجدان از واژه اوستایی vī - čina - * ( وی=وا چین=چیدن ، ویچین=گزین ) به مانای بازشناختن تشخیص تمیز دادن to discern distinguish به دست آمده که wizīdan* ( وی چی - ژی دان چون گلدان از ریشه دا همخانواده با اندام و دادن ) شکل دیگر آن در پارسی میانه است.
... [مشاهده متن کامل]
*بنمان!منبع ) :
واژه ی وجدان در پهلوی به شکل اوشتان وجود دارد. پس بنابراین ریشه اش پهلوی ست. وقتی می نویسید برابر پارسی آن آرای درون است اینگونه به چشم می آید که عربی ست. در متون به معنی روح و روان آمده ولی معانی دیگر هم داشت. موجود زنده یا دارای روح را می گفتند اوشتانومند برای نمونه، که همان وجدانمند می شود. در اوستا به شکل اوشتانه آمده.
... [مشاهده متن کامل]
سپاس
... [مشاهده متن کامل]
سپاس
وجدان گویا واژه ای ایرانی است که از دو بخش ساخته شده است وژ به معنی خوو و دان به معنی دانستن و درست آن وژدان است
وِژدان/ وِجدان صحیح تر است.
منظور بر روی واو بهتر است کسره قرار گیرد
منظور بر روی واو بهتر است کسره قرار گیرد
لغت وجدان یا وژدان ___هر دو واگویه درست است چرا که تردیس و بدل شدن ژ*به جیم روایی__یت دستورگانی دارد مانند لاژورد و لاجورد. . . . . برگرفته از واژه وئج دئن. . . . . . در چم خود اگاهی های درونی و اساسی� برای همین است که اندرز پارسی وجدان تنها دادگاهی است که نیازمند داتیک ( قاضی ) نیست شکل گرفته است.
... [مشاهده متن کامل]
ک هو شیراز
... [مشاهده متن کامل]
ک هو شیراز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)