بابل کنی سرایچه مطربان خویش
خلخ کنی وثاق غلامان میگسار
منوچهری دامغانی
خلخ کنی وثاق غلامان میگسار
منوچهری دامغانی
گرفتار و در بند زلف خوشبوی معشوق شدن بطوری که راه فراری از آن نباشد
وثیقه : گرویی
هرچیز که بدان چیزی را بندند مانند ریسمان و بند و قید و زنجیر. ( عرفان ) گرفتار گیسوی معشوق
برویم مست امشب به وثاق آن شکرلب
چه ز جامه کن گریزد چو کسی قبا ندارد
برویم مست امشب به وثاق آن شکرلب
چه ز جامه کن گریزد چو کسی قبا ندارد
وُثاق:
دکتر فروزان فر در مورد " وُثاق " می نویسد : ( ( به ضم اول در اصل ترکی است . به معنی خیمه و در پارسی به معنی حجره و همانست که اکنون اطاق گویند . ) )
" گفت استاد احولی را کاندر آ
زو برون آر از وثاق آن شیشه را"
... [مشاهده متن کامل]
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 165 )
وثاق در اصل از ماده وثاقة یا وثوق بمعنی بستن و محکم کردن چیزی با طناب و مانند آن گرفته شده لذا به خیمه که با طناب محکم می شود وثاق گفته شده ، و بعدا به هر کاری که موجب آرامش خاطر می شود گفته شده و از آنجا که عهد و پیمان شبیه گرهی است که میان دو نفر یا دو گروه می خورد و موجب آرامش فکر آنها است ، به آن میثاق می گویند . به اتاق و خیمه هم که مکان آرامش و استراحت است وثاق گفته شده است .
دکتر فروزان فر در مورد " وُثاق " می نویسد : ( ( به ضم اول در اصل ترکی است . به معنی خیمه و در پارسی به معنی حجره و همانست که اکنون اطاق گویند . ) )
" گفت استاد احولی را کاندر آ
زو برون آر از وثاق آن شیشه را"
... [مشاهده متن کامل]
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 165 )
وثاق در اصل از ماده وثاقة یا وثوق بمعنی بستن و محکم کردن چیزی با طناب و مانند آن گرفته شده لذا به خیمه که با طناب محکم می شود وثاق گفته شده ، و بعدا به هر کاری که موجب آرامش خاطر می شود گفته شده و از آنجا که عهد و پیمان شبیه گرهی است که میان دو نفر یا دو گروه می خورد و موجب آرامش فکر آنها است ، به آن میثاق می گویند . به اتاق و خیمه هم که مکان آرامش و استراحت است وثاق گفته شده است .