وَبال ؛ اصطلاح وَبال شدن در زمانی دارای کاربرد می شود که بار کسی بر روی دوش کس دیگری نهاده شود.
وبال شدن یعنی وبار شدن به معنی بارگذاری دارای معنا و مفهوم می باشد.
حرف ( ل ) و ( ر ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات در پهنه ی واژگان و دریای لغات در قانون قلب ها قابل تبدیل به همدیگر می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
درک بهتر مطلب فوق مرتبط با تحلیل و تفسیر کلمات هم خانواده با کلمه ی بار و بال در متن زیر تبیین شده است ؛
بالشت ؛ بار شده ، دارای بار
بالین و بالشت ؛
اگر از زاویه ی قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف به دلیل نقطه و محل مشترک صدور آوا از ابزارهای کلامی واقع شده در دهان به حرف ( ر ) در کلمه ی بار نگاه کنیم حرف ( ر ل ) قابل تبدیل به همدیگر می باشند.
یعنی عینیت و انطباق مفهوم کلمه ی بار در عالم هستی باعث بَرآمدن و بارآمدن و بالا آمدن می شود. به عنوان مثال کلمه ی بالشت که به عنوان یک بالین ، کیسه پارچه ی دارای بار می باشد باعث بالا آمدن سر انسان به عنوان بالین در زیر سر هنگام خوابیدن می باشد.
بالینی که با گذاشتن سر بر روی آن نه تنها سر انسان را به لحاظ فیزیکی بالا می آورد بلکه بال تفکرات انسان را نیز به پرواز در می آورد و بالا می برد.
burner ؛
در زبان انگلیسی با ترجمه ی فارسی کلمه ی بِرنِر با نگارش burner به معنی مشعل رایج و برگردان شده است.
تعریف مشعل برای کلمه ی برنر یک تعریف موازی و غیرانطباقی با مصدر کلمه ی برنر می باشد.
اگر بخواهیم یک تعریف انطباقی بر مبنای مصدر و بن واژه برای کلمه ی برنر داشته باشیم کلمات ( باردهنده ، باررسان ، انرژی دهنده و نیرو رسان ) قابل ارایه می باشد.
مفهوم کلمه ی برنر مرتبط با کلمات هم خانواده در متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
بارنیا ؛ بار دهنده ، نیرو رسان ، انرژی دهنده
این کلمه با ریشه ی بار در کلماتی مثل ؛
( ابر ، باران ، عبور ، باری تعالی ، بِرنِر ، باراد ، پُربار تر ، بارتر ، برتر ، باریک به مفهوم کم بار ، باروت ، باربد و. . . )
قابل مشاهده است.
مفهوم بار دادن و باررسانی در عالم هستی منتج به برآمدن و بارآمدن و بارتر شدن به معنی برتر شدن و پُربارتر شدن می شود.
باری تعالی ؛ برتر و متعالی
باری ؛ دارای بار
در صنعت به الکترودهای جوشکاری باری و به میله گردها Round bar گفته می شود.
اصطلاح برنده شدن و بِرَند در اجناس و کالاهای تبلیغاتی نیز منشعب از کلمه ی برتری با ریخت قبل تر آن بارنده و بارانده به معنی دارای برتری و پرباری و پُربار بودن می باشد.
برادر ؛ براتر ، باراتر ، برتر ، دارای برتری ، باردهنده و ایجاد کننده ی برتری
بریتانیا ؛ سرزمین برتر و دارای برتری
وبال به معنی گران تمام شدن
� پیر گفت: ای پسر بسا حیلتا که بر محتال وبال گردد�.
کلیله و دمنه تصحیح مینوی ص ۱۳۱
وبال : درد سر _ زحمت
وَبال:
خسارتی است که انسان در قبال یک نافرمانی، چندین برابرِ لذت یا سودی که از نافرمانی در دنیا کسب کرده بود را متحمل می شود. مانند کسی که از تجارت باطل یک میلیون تومان حاصل می کند، اما همان مبلغ از زندگی او با ضرر معادل آن خارج نمی گردد، بلکه باعث می شود ضرری نامتعادل و ناعادلانه تر بر او تحمیل می شود. وَبال معمولاً در لحظه اتفاق می افتد و در لحظه از بین می برد.
... [مشاهده متن کامل]
لِیَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ: یعنی اگر با نافرمانی کبوتری را در مکه صید کنی، معادل یک کبوتر جریمه نمی شوی، بلکه باید صد برابر یک کبوتر ( گوسفندی ) قربانی کنی که این جریمه سنگین، ترمزی برای انجام ندادن عصیان الهی است.
عذاب
وبال یعنی باری طاقت فرسا در مثل است دست شکسته و بال گردن است و در حدیث چنین آمده:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: إنّ کلّ بناء یُبنی وبالٌ علی صاحبه یوم القیامة إلّا ما لا بدّ منه. هر ساختمان و بالیست بر صاحب آن در روز قیامت، مگر آنقدر باشد که ناچار از آنیم. مازاد بر قدر لازم و ضروری کیفر دارد.
... [مشاهده متن کامل] سلیم
وبال: رنجش
مایۀ درد سر
وبال یعنی بال بدون کاربرد، بالی که بکار پرنده نمیاید و فقط ان را حمل میکند و توان پریدن به پرنده نمیدهد . مثل بال مرغ یا هر پرنده که فقط رنج کشیدن و حمل ان را میکشید بدون انکه کارایی داشته باشد و پرنده
... [مشاهده متن کامل] را از بلا نجات دهد و به پرواز در اورد. قدیم میگفتن مال من وبال من است . یعنی فقط اون نگهداری کردم و برای من استفاده نداشت یا از ان استفاده نکردم و الان توان یا وقت استفاده ندارم و به مرگ نزدیک شدم
از مولای متقیان علی علیه السلام :الْمَالُ وَبَالٌ عَلَی صَاحِبِهِ إِلَّا مَا قَدَّمَ مِنْه. مال، براى صاحب خود وبال است، مگر آنچه که [ براى آخرتش ]پیش فرستد.
وبال:رنج، سختی، بدبختی، بار سنگین، نکبت.
از قدیم گفتند مال و منال زیادی ( زیاد ) وبال است.
مال و منال نه اینکه رفاه نمی اورد بلکه رسیدگی به ان همه جز سختی و رنج چیزی عاید فرد نمی کند و آسایش فرد فدای رسیدگی به آنها می شود بطور مثال برای رفتن به مسافرت و وقت گذاشتن برای خانواده فرصت کافی ندارد به جای آن که گره گشای زندگی باشد گره و کلاف زندگی می گردد.
... [مشاهده متن کامل] وبال :رنج، سختی.
ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی علیه السلام )
به راستی که جهان سرای فساد و تبهکاری و رنج و نیستی و دگرگون گشتن است. لذاتش با مکدر ساختنش برابری نمیکند و نیک بختیش به بد بختیش و بالا رفتنش به پایین آمدنش ارزش ندارد.
... [مشاهده متن کامل] در یک کلمه ( سختی )
سمج و پاپی شدن
شدّت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)