واریز نشدهunsettledواریز کردنdeposit, settle, to settle, to liquidate, to clear upواریز کردنیchargeable
settle (اسم)واریزsettlement (اسم)مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه
Settlementواریز/ vā - riz : ( اِ. مص. ) ۱ - واریز کردن. واریز پول به حساب. ۲ - فرو ریختن؛ خرابی. واریز گوشه دیوار، خاکشان پوده است، هوا بخورد واریز می کند. ( کلیدر، محمود دولت آبادی ) . فرهنگ بزرگ سخن دکتر حسن انوری نشر: سخن+ عکس و لینک