وارون

/vArun/

    converse
    counter
    inverse
    reverse
    adverse
    contrar
    conversely
    inverted
    [fig.] adverse
    reciprocal

فارسی به انگلیسی

وارون پذیر
reversible

وارون رفتن
round

وارون روی
about-face

وارون رویداد
irony

وارون سازی
conversion, turnover, reversal

وارون گردی
reversion

وارون نشدنی
irreversible

وارون نکردنی
irreversible

وارون وار
inversely, vice versa

وارون کردن
invert, reverse

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

وارونوارونوارونوارون
وارُون در زبان لکی یعنی : باران ، ریزش قطرات آب از آسمان
در شعر :
واروُن وارُونه زمین تَر میشهَ
گل نسار جونِم کار بیتر میشهَ
یعنی بارونه بارونه زمین تر میشه
گل نسار جونم کار بهتر انجام میشه
ریختِ دیگری از "وارو" که با "فِزاِیِشِ آواییِ "ن" شده است "وارون".
"وارو" از پیشوندِ "وا" ساخته شده است که برابرِ "دوباره" است و در اینجا نِشانگر "انعکاس؛باز تاب، دوگانگی" است.
میتوان از پیشوندِ "وا" برای نمونه برای در باره خود واژه "انعکاس" بِکار برد ، برای نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

"وارُخ/واتَف/واروخت/وافروخت. . . . "
بِدرود!

در زبان لری بختیاری به معنی
باران. بارون
Varon
مانند
وارگه::بارگاه. جایی که بار بر زمین گذاشته می شود*جایگاه*.
وار::بار. شی. وسیله. توشه
واریی::باروی. برعکس
وارون::بار رونده. منظور آبی است که از ابر به زمین می ریزد

بپرس