وادی

/vAdi/

    valley
    desert
    wadi

فارسی به انگلیسی

وادی خاموشان

وادی خاموششان
necropolis, cemetery

مترادف ها

valley (اسم)
گودی، جلگه، شیار، دره، وادی، میانکوه

پیشنهاد کاربران

وادی یک واژه پارسی است که در قرآن نیز هست
و معنی مجازی وادی رو هیچکس نگفت
"و لا ینفقون نفقة صغیرة و لا کبیرة و لا یقطعون وادیاً إلّا کتب لهم لیجزیهم الله أحسن ما کانوا یعملون"
وادی: بیابان مُنبسط پهن وسیع صعب العبور مناسب جنگ است. ( نه مسیر آب دارد نه کانال آب ودور از کوه ها )
...
[مشاهده متن کامل]

در این آیه تعبیر " وادی" به نماد "جهاد وقتال فی سبیل الله والاسلام" اشاره شد.
وکلمه "وادَی" به معنی کانال آب یا مسیر آب یا مسیل یا . . . که امروز بین مردم متعارف است،
هیچ ربطی ندارد .
کلمه "وَا - دَای" "vaδay" ( به ادعاء زبانشناس المانی واژه اوستائی هست ) فقط تشابه نوشتاری دارد ( اگه دارد ) ؛ لاغیر.
به کلمات" قرآن عربی مبین": واد - وأد - ودّ - دِیّة . . . رجوع کنید.
همچنین کلمه "وادی السلام" ببین.
إدامه دارد . . .

بررسیِ واژه یِ ایرانیِ "وادی" به چمِ " آبراه، گذرگاهِ آب، مسیلِ آب، جوی، رود، رودخانه، نهر":
در زبانِ اوستاییِ جوان " وَدَی: vaδay " به چمِ " آبراه، کانالِ آب، گذرگاهِ آب، مسیلِ آب، جوی، رودخانه" بوده است که به ریختِ " وَئیدی:vaiδi" نیز آمده است. این واژه برآمده از واژه یِ " وَد/وَذ " در همین زبانِ اوستایی به چمِ " روان کردن/ شدن، جاری کردن/ شدن، تَر کردن/شدن، آب دادن" بوده است. ترگویه ( =ترجمه ) یِ واژه یِ اوستاییِ " وَدَی"، در زبانِ پهلوی " yōy " بوده است که همان واژه یِ " جوی" در زبانِ پارسیِ کُنونی می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

( برایِ پِی جُستِ این واژه در پَسگشتهایِ ( =منابعِ ) کهن به وَندیدادِ اوستا ( V. 5. 5 ) و ( V. 14. 12 ) و همچنین فرهنگِ اویم - ایوَک ( F. 8 ) نگاه بیاندازید. )
" وَد/وَذ " از زبانِ اوستایی با واژگانِ " ud" و " und " از زبانِ سانسکریت به چمِ " جاری کردن یا شدن، روان شدن، شستشو کردن یا دادن، تَر کردن، حمام کردن" همریشه بوده است. " uda " در زبانِ سانسکریت به چمِ " آب" و واژه یِ " uda. dhi" به چمِ " رودخانه" بوده است.
همانگونه که از وانگاره ( =تصویرِ ) زیر پیداست، کریستین بارتولومه واژه یِ " وَدَی" از زبانِ اوستایی را با واژه یِ " unatti " از زبانِ سانسکریت همبسته و همریشه دانسته است که با کمی بررسی می توان دریافت که خودِ واژه یِ " unatti" در سانسکریت برآمده از واژه یِ " ud" یا " und " در همین زبان می باشد.
پیوندِ آواییِ دو واژه یِ " وَد" ( اوستایی ) و " اود: ud" ( سانسکریت ) :
دگرگونیِ آواییِ "او: u " و " وَ: va" را می توان برایِ نمونه در واژگانِ زیر از زبانهایِ ایرانیِ کهن دید:
1 - ( اورون: urun ) و ( اوروَن: urvan ) از زبانِ اوستایی که ریشه یِ واژه یِ "رَوان" به چمِ " روح" است.
( به پیامِ من در زیرواژه یِ "روان" از همین تارنما بنگرید. )
2 - واژه یِ " وَس" از زبانِ اوستایی به چمِ " خواستن، میل داشتن" که کُنونه یِ این واژه یِ اوستایی " اوس: us" بوده است؛ پس داریم : " وَس: vas" و " اوس: us". ( به وانگاره یِ ( =تصویرِ ) نخست از پیامِ من در زیرواژه یِ " وس" از همین تارنما نگاه بیاندازید. )
3 - ( - sur ) و ( - svar ) از زبانِ اوستایی به چمِ " صبح، بامداد، پگاه"
4 - ( دونمَن:dunman ) و ( dvanman ) به چمِ " ابر، مه، دود" در زبانِ اوستایی؛
( در این باره به پیامِ اینجانب در زیرواژه یِ " دومان" از همین تارنما مراجعه کنید و به رجِ ( =سطرِ ) دهم از وانگاره یِ ( =تصویرِ ) نخست بنگرید. )
و. . . .
در زبانِ وَخی یا واخانی که شاخه ای از زبانهایِ پامیری است، واژه یِ " واد: vād " به چمِ " کانال، آبراه" بوده است و در زبانِ ارمنی نیز واژه " get/gety " به چمِ "رود، رودخانه" .
نکته 1:
ریشه واژه یِ "وادی" در قرآن به روشنی برآمده از همین واژه یِ اوستاییِ " وَدَی: vaδay " می باشد. چمِ آغازینِ این وامواژه در زبان عربی همین بوده است و چمهایِ دیگرِ این واژه در اسلام بنابر گفته یِ خود اسلام شناسان از دلِ این واژه برآمده است.
نکته:
" وَد" در زبانِ اوستایی دارایِ چمهایِ دیگری همچون " هدایت کردن، راهبری کردن، کشاندن، راندن، سوق دادن" بوده است که ریشه یِ واژه یِ " وادینیتَن=واد. ین. یتَن" از زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی بوده است ( در این پیام بیشتر به چمهایِ این واژه نمی پردازم ) .
نکته:
همریشگیِ میانِ واژه یِ اوستاییِ " وَدَی" و واژه یِ ایرانیِ "وادی" و سپس واژه یِ " وادی" در قرآن برایِ نخستین بار در این کارنوشت پیش کشیده شده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشتها:
1 - رویبرگهایِ 1343 تا 1345 از نبیگِ " فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )
2 - رویبرگهایِ 1269 و 1270 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"
3 - رویبرگهایِ 310 تا 312 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه یکم

وادیوادیوادیوادیوادی
به دشتی گویند که به واسطه کوههای اطراف از دشت های دیگر جداست
در مجمع البیان گفته : کلمه ( وادی ) به معنای دامنه کوههای بزرگ است ، البته دامنه های پایین که همه آبهای کوه در مواقع بارندگی در آن جمع می شود، اگر خونبها را هم از این ماده گرفته و ( دیه ) نامیده اند، برای همین است که دیه نیز مال زیادی است که جمع آوری شده و در عوض کشته شده می پردازند
گشادی
سرزمین
وادی
معنی عرفانی وادی : مرحله ایی از رنج غربت ، تنهایی و سرگردانی است ؛ که میتواند از طریق رسیدن به معرفت ( الهام ، وحی ، شهود و. . . ) به آن مرحله پایان داد و پا به مرحله ی بعدی از عرفان گذاشت ؛ که نتیجه ی پشت سرگذاشتن آن قرب الی الله است .

بپرس