واجب الوجود
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
گاهی واژه ای را می پردازیم ناگاه هنگام فرست، پیام بازرگانی نمیگذارد به هنگام برسد .
هستومند
خود باش. خود بود.
یه توضیح کلی بدم اینه که:
همهٔ واجب الوجود ها موجودن ( هستی )
همه ممتنع الوجود ها معدومن ( نیستی )
و اما ممکن الوجود ها. . .
ممکن الوجود ها؛
هر شیء یا چیزی که وجود داره واجب الوجوده اما؛
... [مشاهده متن کامل]
�علت� هاشون هست که مشخص می کنه این مفهوم واجب الوجود باشه با ممتنع الوجود. . .
[مثل یه محور اعداد صحیح بهش نگاه کنی که واجب الوجود ها ( ) ممتنع الوجود ها ( - ) و ممکن الوجود ها ( خنثی ) هستن
این خنثی ها دستور میگیرن ( علتی دارن ) که مثبت حساب بشن یا منفی. . . ]
همهٔ واجب الوجود ها موجودن ( هستی )
همه ممتنع الوجود ها معدومن ( نیستی )
و اما ممکن الوجود ها. . .
ممکن الوجود ها؛
هر شیء یا چیزی که وجود داره واجب الوجوده اما؛
... [مشاهده متن کامل]
�علت� هاشون هست که مشخص می کنه این مفهوم واجب الوجود باشه با ممتنع الوجود. . .
[مثل یه محور اعداد صحیح بهش نگاه کنی که واجب الوجود ها ( ) ممتنع الوجود ها ( - ) و ممکن الوجود ها ( خنثی ) هستن
این خنثی ها دستور میگیرن ( علتی دارن ) که مثبت حساب بشن یا منفی. . . ]
بایسته هستی ؛ کنایه از واجب الوجود است. ( برهان قاطع ) . ممکن الوجود. شایسته هستی. ( فرهنگ ضیاء ) . واجب الوجود، چنانکه شایسته هستی ممکن الوجود راگویند. ( ناظم الاطباء ) .
واجب الوجوددر فلسفه : necessary existence
واجب الوجود = بودنی
ممکن الوجود = شدنی
ممکن الوجود = شدنی
هستی بخش
موجودی که وجودش از خودش باشد[خداوند متعال]
در پارسی " بایابود"