appertain (فعل)وابسته بودن، مربوط بودن، متعلق بودن، اختصاص داشتنdepend (فعل)وابسته بودن، مربوط بودن، موکول بودن، توکل کردن، منوط بودنhinge (فعل)وابسته بودن، لولا زدن، منوط بودنبرbelong (فعل)وابسته بودن، تعلق داشتن، مال کسی بودنpertain (فعل)وابسته بودن، مربوط بودن، متعلق بودن
راه داشتن بهم نسبتی با کسی ؛ خویش و پیوند و متصل و وابسته بودن :نبی آفتاب و صحابان چو ماهبهم نسبتی یکدگر راست راه. فردوسی.تعلق خاطر داشتن ، علاقمند بودنتلازم+ عکس و لینک