هیکل

/heykal/

    body
    build
    figure
    form
    frame
    physique
    image
    (fram of) the body
    (biblical term) temple

فارسی به انگلیسی

هیکل تراش
sculptor

هیکل تراشی
sculpture

هیکل دار
husky, robust, stalwart, voluminous, big

هیکل دار با وقار
portly

هیکل داری
portliness

مترادف ها

person (اسم)
آدم، وجود، تن، شخص، ذات، هیکل، کس، نفر

physique (اسم)
ترکیب، ساختمان بدن، هیئت، هیکل، سازمان بدن

gink (اسم)
آدم، گریز، وجود، یارو، مرد، شخص، ذات، هیکل، کس

statue (اسم)
پیکر، مجسمه، تمثال، هیکل، تندیس، پیکره

fan (اسم)
پروانه، پنکه، بادزن، باد بزن، تماشاچی ورزش دوست، هیکل

temple (اسم)
هیکل، معبد، پرستشگاه، شقیقه، گیجگاه

habitus (اسم)
هیکل، وضعیت ساختمان جسمانی

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
لاهار، بُروک:پیکر، اندام، تن، بدن
واژه هیکل عربی است بهترین واژه برای واژه صد درصد عربی
واژه اندام
معادل ابجد 96
تعداد حروف 5
تلفظ 'andām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: handām, andāk] ‹هندام›
مختصات ( اَ ) ( اِ. )
...
[مشاهده متن کامل]

آواشناسی 'andAm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ لغت معین

هیکل از عبری وارد عربی شده معادل پیکر فارسی است. بین فارسی ، عربی و عبری مشترک است.
در پارسی خیل وقتها واکه ر به واکه ل تبدیل شده و پیکر به هیکل تبدیل شده
هیکل عربی شده ی واژه ی پیکر است
واژه ی ( هیکل ) یهودی است یا همان عیوریت ( عبری ) .
که این سامی شده ی واژه ی ( پیکر ) است .
اندام، بالا، بدنه، پیکر، تن، تنه، جثه، ریخت، شکل، قامت، قد، بتخانه، بت، معبد
تن

بپرس