در زبان خوانساری
هیزم یا چوب خشک
در گیلکی هم hima
در کارچان به سرشاخه های خشک هیمه می گفتند.
هیمه در سنسکریت hima و به معنی سرما بوده است؛ و هیمالیا یعنی یخبندان، منجمد.
چون هیمه سوز میشه : شومیه ؛ و شومینه با هیزم می سوزه . . .
پس هیمه میشه = چوب خشک یا هیزم
هیمه در اصل به معنی پشگل گوسفند کد در قدیم به جای هیزم می سوزاندن برای گرم کردن
در پارس انشان ( از بهبهان تا کرمان ) به چوب خشک سرشاخه های نازک چیله و چنگ و چیله گویند و به شاخ سالگشته و نرگ و کنده است هیمه و یا خیزم گویند
سرشاخه خشک درخت
چوب خشک ، تنور، هیزم
هیمه سوز ( شومینه )
آتشدان
من خویش را به بلوط پیر اصالت گره زده ام
تاریخ را با تمام لهجه هایش خوانده ام
اما هیچ وقت ایلم را از یاد نبرده ام
چرا که درخت بی ریشه هیمه ای بیش نیست
حسین پناهی
هیزم . سرشاخه ی خشک درخت
یعنی چوب خشک - چوب
هیزم
تنور، چوب خشک، هیزم
هیمه=هیزم ، چوب خشک
سرشاخه ی خشک درخت
در گویش لری بختیاری
هیوه = هیمه به جای هیزم بکار می رود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)