هویدا

/hoveydA/

    apparent
    clear
    conspicuous
    definite
    distinct
    evident
    manifest
    obvious
    outward
    overt
    palpable
    patent
    plain
    sharp
    transparent
    indisputable

فارسی به انگلیسی

هویدا بودن
show

هویدا سازی
manifestation, revelation

هویدا شدن
appear, out

هویدا شدن دوباره
resurface

هویدا کردن
depict, designate, disclose, reveal, unfold

مترادف ها

obvious (صفت)
ظاهر، اشکار، بدیهی، مشهود، واضح، مفهوم، هویدا، فاش، علنی، مریی

eminent (صفت)
بزرگ، علیه، بلند، برجسته، عالیجناب، هویدا، علی، والا مقام، متعال، سربلند

eidetic (صفت)
روشن، هویدا

پیشنهاد کاربران

درزبان سنگسری
بللِئی : هویدا ، مرئی ، آشکار
فاش،
پدیدار
آشکار
پیدا
هومن / هیومن / هوشنگ / هودا ( هدا ) / خدا/ هدهد همگی از یک ریشه هستند و از دو بخش هوی دا ساخته شدند که دا را در یلدا / فردا / پیدا و. . . . به چم دی ( day ) روز یا روشنایی میبینیم و بخش نخ آن هو را دوستان به چم خوب میدانند که میتواند درست باشد اما چم دیگر آن خود است و می تواند هو وی دا باشد به چم خود او روشن = خودروشن سازی
...
[مشاهده متن کامل]

وی = او
هو = خود که در عرب به جای او از هو استفاده میشود و این نشان میدهد هو همان او است و هویت نیز از همینجا امده و ریشه ایرانی دارد

به نگر می آید این واژه در اصل "هوپیدا" بوده که کم کم به هویدا ترادیسیده است ( =تبدیل شده است ) .
"هو" در پهلوی پیشوندی است به معنای خوب. و بنابراین هوپیدا یا هویدا می تواند به معنای چیزی که به خوبی پیدا است، باشد.
محصص
آشکار
برملا، آشکار، آشکارا، بدیهی، پدید، پدیدار، پیدا، جلی، ظاهر، مبرهن، محسوس، مرئی، مشهود، معلوم، نمایان، نمودار، واضح
آشکار، عیان
برملا
بارز
عیان_عینی
علنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس