شخصیت، وجود، یارو، هویت، خصوصیات شخص، اخلاق و خصوصیات شخص، صفت شخص
پیشنهاد کاربران
شناسمان شناسگان
هویت: این واژه در فرهنگ عربی - فارسی لاروس ( الهویه ) به معنی چاه بسیار گود است؛ و نیز به عواملی گفته می شود که نشانگر شخصیت کسی یا مردمی است. در فرهنگ های قدیمی العین، لسان العرب، مجمع البحرین، التحقیق و مفردات و نیز فرهنگ جدید اقرب الموارد این واژه دیده نمی شود. پس می توان گفتدر معنی امروزی واژه ای تازه ساز در زبان عربی است. ... [مشاهده متن کامل]
تعریف هویت: ویژگی یا ویژگی های شخصیتی چیزها یا موجوداتی همانند هم که نام های گوناگونی دارند ولی از هم جدا هستند و باعث شناسایی آنها می شود بر این پایه که هر کس تنها یک شخصیت دارد و نمی تواند شخصیتی متضاد خودش نیز داشته باشد. ( https://www. cnrtl. fr/definition/identite ) همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پیناس pinās ( کردی ) .
ترجمه واژه ی قرآنی هو به زبان فارسی به شکل ضمیر سوم شخص مفرد " او " نه تنها اشتباه بلکه گمراه کننده بوده و می باشد. هو در زبان و فرهنگ قوم فارسی زبان ایلام ( Elam : با دو تلفظ و معنا؛ یکی اِل آم یا خدای عام و دیگری ایل عام ) مخترع یکی از خطوط سه گانه میخی نام خدای پدر بوده و محل سکونت زمینی وی در پانتئون ها یا مجامع خدایان در شهر های فراباستانی شوش و اِشان ( در استان های خوزستان و فارس امروز ) بوده. هو توسط قوم اکّد، بنیانگذار اولین امپراتوری روی کره زمین و وارث فرهنگ و تمدن قوم سومر و بخشی از فرهنگ و تمدن قوم ایلام، اقتباس گردیده و به یاهو تحول یافته و سپس در زبان عبری به یَهوَه تبدیل گردیده و به سمت شرق، شکل اَهو بخود گرفته و بعدا به اهورامزدا تبدیل شده که در اصل و ریشه به شکل : اهو را مَزِدا، تلفظ و بیان میشده به معنای زیر : اهو یا هو اولیه و یا هو ایلامی را از خاطره پاک نکن بلکه آنرا به یاد داشته باش و اوستا هم در اصل و ریشه به شکل هوستا تلفظ و بیان میشده با دو معنا یکی خبری یعنی ستاینده هو و دیگری امری یعنی هو را ستایش کن. هوم گیاه معروف قوم سومر و سپس موبدان پارسی در اصل و ریشه یعنی به زبان قوم ایلام به شکل هوَم تلفظ و بیان میشده با دو معنا یکی از زبان خود هو، یعنی من هو هستم و دیگری از زبان باورمند به هو یعنی هوِ من یا خدای من. در همین زمینه آیه قرآنی در سوره معروف 112 به شکل قُل هوَّ اللهُ احد، در اصل و ریشه یعنی به زبان و از دیدگاه پیامبر اسلام به معنای: بگو او احد و واحد است، نبوده بلکه به معنای: بگو هو و الله یکی اند. یعنی دو لفظ مختلف اند در زبان چند قوم که به یک موجود واحد و یگانه اطلاق میشوند. ... [مشاهده متن کامل]
بهر حال واژه هویّت در اصل و ریشه به معنای یکی بودن موجودات کثیر و گوناگون زنده و غیر زنده از یک طرف و هو از طرف دیگر و یا به بیانی دیگر یکی بودن آفریدگار کائنات و خود کائنات؛ یکی بودن خالق و مخلوقات. عبارت زیبای فارسی به شکل 《هستی من ز هستی اوست 》 و واژه قرآنی 《 انا لله 》 هردو اشاره به یکی بودن خالق و مخلوقات داشته و دارند. اما خدای حقیقی و واقعی که اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس است و لذا هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد، در عین واحد دارای دو حالت میباشد؛ یکی کلی و بیکران و بدون قید و شرط و دیگری جزئیاتی و محدود و مشروط و مُقیَد. خدا در حالت کلی و بیکران جاودانه در نهایت کمال مطلق قرار دارد یعنی خود آگاه و آگاه مطلق به همه چیز و همه کس است و اما در حالت های جزئیاتی و محدود وابسته به شرایط آب و هوایی، جغرافیایی، سرزمینی، تمدنی و فرهنگی، ایلیاتی و طایفه ای و قبیله ای و قومی و اقتصادی و تاریخی و سیاسی و اجتماعی و اعم و ذالک. خدا در حالت کلی و بیکرانی در اعصار گذشته و حال و آینده هرگز در گوش سر و دل هیچ انسانی هیچگونه حرفی نزده، نمی زند و نخواهد زد. با این وجود محتوای هر کتابی کلام جزئی خدا می باشد به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل و زبان و خط ناقص و محدود افراد انسانی در اعصار و شرائط مختلف تاریخی و نه کلام و زبان و خط وی در حالت کلی و بیکرانی. لذا محتوای کتب علمی به حقیقت و واقعیت بسیار نزدیک ترند تا محتوای کتب وحیانی و حدیثی و روائی دینی، فلسفی و عرفانی، اسطوره ای، افسانه ای و حماسی. سلسله ی انسانی به صورت یک مخروط عمودی نمی باشد، طوریکه سر آن در آسمان و آدم در راس آن و حوا یک قدم پائین تر از وی و قاعده ی آن روی کره زمین بطور تورمی و سر سام آور در حال وسعت و افزایش باشد، بلکه همه ی افراد انسانی در آفرینش اولیه همین دنیا در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام بصورت زوجی و هرکدام از نیمزوج ها در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند. نتیجه ی کلی اینکه هر فرد انسانی ( منجمله هر موجود دیگری ) دارای دو هویّت مستقل از هم میباشد ؛ یکی دنیوی و دیگری آسمانی. هویّت های دنیوی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در طول سلسله دایره وار دهّر ها بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) به ظهور و پیدایش میرسند و مشمول حال تکامل و گذر زمان می باشند، اما هویّت های آسمانی همیشه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی اند و یاد آنها در خاطره مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی یک بار پس از اولین آفرینش طوری ثبت و ضبط گردیده اند که هرگز هیجگونه خلل و لرزشی در آنها ایجاد نخواهد شد. هر فرد انسانی ( منجمله هر نبات و حیوانی ) دارای نفس مجرد یا منِ منحصر به فرد، خاص و ویژه ی خویش می باشد که از اصل نامیرائی و جاودانگی برخوردار است که ماهیت نامیده میشود. بعضی از حکیمان دینی خودمان، اشتباها ماهیت را به معنای صفات، خصوصیات، ویژه گی ها دانسته و به اصالت وجود روی آورده اند. در صورتیکه هستی یا وجود و ماهیت هردو به یک سهم مساوی از اصالت برخوردارند. ماهیت یا اِسِنس ( essence, Esenz ) و یا هسته هستی یا وجود بیکران هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از خود یا منِ واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی. یک نکته ی مهم در این زمینه اینست که منِ خدا تصمیم گیرنده نیست بلکه قوای ادارکی فهم و عقل بیکران وی و من وی فقط نقش شاهد بی طرف را عهده دار میباشد. در مورد من های منحصر به فرد افراد انسانی به همین ترتیب. لذا پدیده هائی از قبیل خود پرستی، خود شیفتگی، اگوئیزم، عقده های خود برتر بینی یا خود بزرگ بینی و حقارت یا خود کوچک بینی کار من نیستند بلکه محصول عملکرد قوای ادراکی فاهمه و عقل یا خرد عملی میباشند بر روی دریافت های حواس پنجگانه و محتوای خاطرات و اثرات امیال غریزی و آرزوها. انتظار دریافت امداد های غیبی بطور مجانی یا رایگان، آرزوی استجاب یا بر آورده شدن دعا ها و وقوع معجزه هم انتظار و آرزو و هوا و هوس نفسانی نمی باشند بلکه فهمانی و عقلانی. واژه هویّت را میتوان به شکل هوی یَت هم تلفظ و بیان کرد و در این صورت حالت امری بخود میگرد و در طی خطاب به خود و شنونده یا خواننده به معنای خدای یَت یا خدائی ات.
کلیدواژه ی هویت، با توجه به ذات حرف ( ه ) در این کلمه که یک ذات لطیف بدون درگیری از ابزارهای زبان که همراه با انرژی حرارتی در هنگام صدور آوا از انتهایی ترین محل ایجاد آوا صادر می شود کلماتی را ایجاد می کند که بُعد لطافت و انرژی را در خود دارند مثل حرارت هوا حاره حریم حرمت و. . . ... [مشاهده متن کامل]
و تفاوت هویت با ماهیت در تفاوت حروف و کلمات مثل تفاوت خورشید و ماه می باشد. مثل خورشید که یک جوشش نور و گرمای درونی دارد و ماه که از خود نوری ندارد ولی منعکس کننده نور خورشید در آسمان شب می باشد. در واقع ماه کلام خورشید است در آسمان شب. یک چنین تشبیهی در کلمات اینطور می شود مطرح کرد که حروف مثل خورشید و کلمات مانند ماه که منعکس کننده نور حروف هستند. در واقع با یک چنین تشبیهی اینطور می شود برداشت نمود که خداوند متعال با کلماتش دارد به ما انسانها که مانند دانه ای نهفته در خاک هستیم می گوید که اینجا یعنی دنیا ظلمتکده است باید قد کشید به عالمی متعالی تر عالمی که خورشید دارد نور دارد. در واقع ماهیت کلمات از هویت حروف کلمات است که باعث ایجاد نوردهی در کلمات می شود. به طور خلاصه هویت یک مقوله جوشش از درون و ماهیت یک مقوله انعکاسی و بازتابی می باشد. اصطلاح هُوییّه هم که ابزار لحیم کاری در صنعت برق می باشد به صورت کاربردی مُؤید این مفهوم می باشد. البته ترجمه هویت برای کلمه ی identity از اون جهت است که کلمه ی identity یک مقوله درونی تحت عنوان ایده پردازی و ایدئولوژی می باشد.
هویت:اُواِیَت.
هویت، فارسی است ، "هُ وَ"هُوَت. آنت. وِنَت"
هویت ( به هندی: Astitva ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۰ و به کارگردانی ماهش مانجرکار است. در این فیلم بازیگرانی همچون تابو، ساچین خدکار، موهنیش باهل، راویندرا مانکانی، اسمیتا جایکار، نامراتا شیرودکار ایفای نقش کرده اند.
هویت یا خلق و خو ( به انگلیسی: Temper ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۵ و به کارگردانی پوری جاگاناد است. در این فیلم بازیگرانی همچون ان. تی راما رائو جونیور، کجال آگاروال، پراکاش راج، مدهوریما، کوتا سرینیواسا راو، ساپتاگیری، سونیا آگراوال و نورا فتحی ایفای نقش کرده اند.
با بررسی واژگانی همچون {زِنده، زندگی، زندگانی} در می یابیم که {زِند} بنِ گذشته یک کارواژه است، پس آن کارواژه باید {زِندَن} باشد با بن کنونی {زِن/زَن} برابر این کارواژه {زِندِه بودن} است. میتوان از کارواژه برای ساخت واژگان برای {موجود، وجود داشتن، وجود، هویت} بکار برد. ... [مشاهده متن کامل]
برای واژه {موجود} میتوان با افزودن پسوندِ {ار} به بن کنونی {زِندَن}، واژه سازی کرد که واژه {زِنار، زَنار} ساخته میشود. برای واژه {وجود داشتن} میتوان از همین {زِندَن} بکار برد. برای {هُویت} میتوان از بن گذشته {زِندَن} به همراه پَسوَندِ {ا} که نِشانگرِ {اندازه یک چیز، سَنجه یک چیز} است، بکار برد که واژه {زِندا/زَندا} ساخته میشود. . . . خودتان نیز میتوانید با افزودن پسوند و پیشوند واژه سازی کنید. بِدرود!
کیبود
هویت : کارکرد شی ء یا موجود
۱. شناسه، کیستی ۲. چیستی
نخست باید ریشه ی واژه ی هویت بررسی بشود تا سپس همسنگ پارسی برایش بیاوریم: هویّت: هو ( ضمیر غایب ) ، یّت ( پسوند مصدرساز چون: ایرانیّت، خریّت، نگرانیّت، احمقیّت، ابلهیّت. ) پس هویت یعنی: اویی، او بودن، کیستی. ... [مشاهده متن کامل]
در فلسفه هویت در برابر ماهیت است: ( هویت: اویی ) ، ( ماهیت: چیستی ) من دیوانه ی زبان شیرین پارسیم. . .
تمامیت فرد
همانطور که هر فردی ، شناسنامه و ویژگی هایی دارد که �هویت� یا ��کیستی�� او را نشان میدهند ، هر کشوری نیز هویت دارد
ناسنامە بە کوردی
هویت واژه عربی است وبهترین واژه فارسی چیستی ونهادینه است
میشه بجای هویت از واژه فارسی آرتمن استفاده کرد آرتمن= اندیشه مقدس یا منش مقدس آر= مقدس من= نفس، منش، روان، اندیشه
ماهیت = بیان ذات هویت= شرح صفت
هویت یعنی : نام ، نام پدر مادر نام خانوادگی و . . .
کیستی، چیستی، خودانگاری
واقعیت وجود هر چیز
هویت ( Idenitity ) : [اصطلاح جامعه شناسی] در معنای جامعه شناختی این مفهوم نظر گافمن چنین است :کوشش فرد به منظور تحقق یکتایی خویشتن است در شرایطی که در حال شکل دادن به رفتار خویش است بدینسان به نظر گافمن فرد بین من در شرایط موجود و من واقعی قرار دارد که از این قرارند: ... [مشاهده متن کامل]
من در شرایط موجود ( Virtual self ) : فرد در چارچوب شرایطی است که در درون آن جای یافته است . منی اسن منبعث از پایگاه اجتماعی نقشهای محول و . . . . . . . . . . . . . .
اول باید واژه ی هویت ریشه یابی شود تا برابر پارسی برایش ساخت ولی همتاهای هویت= هبود، چبود و چیستی و. . . است
نیاوند، نیاک، پیش نمود
فربودش/فربودی/ فرهستش/ فرستش/ فرستی یکی از دوستان "بودش" را به جای هویت پیشنهاد داده، از نگاه من هرچند زیباست؛ اما آن مفهوم نهفته در واژه ی هویت را نمی رساند. من آن را با پیشوند فر آمیختم تا هم به زیباییش افزوده شود و هم همگی معنای نهفته در هویت را درونش داشته باشد؛ تا نگاه دوستان چه باشد. همچنین است واژه ی فر هستش که می توان با کوتاه کردن آن به واژه فرستش و فرستی رسید. همانا هویت به چه بودن و چیستی و نیز به کی بودن و کیستی پیکانه دارد که واژه های پیشنهادی به روشنی آنها را در بر دارند. / سپاس ... [مشاهده متن کامل]