هویت

/hoviyyat/

    identity
    individuality
    essence
    identification

فارسی به انگلیسی

هویت را تعیین کردن
to ibentify...

هویت نویسنده
authorship

مترادف ها

identity (اسم)
تطابق، نهاد، شخصیت، شناسایی، عینیت، اصلیت، هویت

personality (اسم)
شخصیت، وجود، یارو، هویت، خصوصیات شخص، اخلاق و خصوصیات شخص، صفت شخص

پیشنهاد کاربران

با بررسی واژگانی همچون {زِنده، زندگی، زندگانی} در می یابیم که {زِند} بنِ گذشته یک کارواژه است، پس آن کارواژه باید {زِندَن} باشد با بن کنونی {زِن/زَن}
برابر این کارواژه {زِندِه بودن} است.
میتوان از کارواژه برای ساخت واژگان برای {موجود، وجود داشتن، وجود، هویت} بکار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

برای واژه {موجود} میتوان با افزودن پسوندِ {ار} به بن کنونی {زِندَن}، واژه سازی کرد که واژه {زِنار، زَنار} ساخته میشود.
برای واژه {وجود داشتن} میتوان از همین {زِندَن} بکار برد.
برای {هُویت} میتوان از بن گذشته {زِندَن} به همراه پَسوَندِ {ا} که نِشانگرِ {اندازه یک چیز، سَنجه یک چیز} است، بکار برد که واژه {زِندا/زَندا} ساخته میشود.
.
.
.
خودتان نیز میتوانید با افزودن پسوند و پیشوند واژه سازی کنید.
بِدرود!

کیبود
هویت : کارکرد شی ء یا موجود
۱. شناسه، کیستی ۲. چیستی
نخست باید ریشه ی واژه‎ ی هویت بررسی بشود تا سپس همسنگ پارسی برایش بیاوریم:
هویّت: هو ( ضمیر غایب ) ، یّت ( پسوند مصدرساز چون: ایرانیّت، خریّت، نگرانیّت، احمقیّت، ابلهیّت. )
پس هویت یعنی: اویی، او بودن، کیستی.
...
[مشاهده متن کامل]

در فلسفه هویت در برابر ماهیت است: ( هویت: اویی ) ، ( ماهیت: چیستی )
من دیوانه ی زبان شیرین پارسیم. . .

تمامیت فرد
همانطور که هر فردی ، شناسنامه و ویژگی هایی دارد که �هویت� یا ��کیستی�� او را نشان میدهند ، هر کشوری نیز هویت دارد
ناسنامە بە کوردی
هویت واژه عربی است وبهترین واژه فارسی چیستی ونهادینه است
میشه بجای هویت از واژه فارسی آرتمن استفاده کرد
آرتمن= اندیشه مقدس یا منش مقدس
آر= مقدس
من= نفس، منش، روان، اندیشه
ماهیت = بیان ذات
هویت= شرح صفت
هویت یعنی : نام ، نام پدر مادر نام خانوادگی و . . .
کیستی، چیستی، خودانگاری
واقعیت وجود هر چیز
هویت ( Idenitity ) : [اصطلاح جامعه شناسی] در معنای جامعه شناختی این مفهوم نظر گافمن چنین است :کوشش فرد به منظور تحقق یکتایی خویشتن است در شرایطی که در حال شکل دادن به رفتار خویش است بدینسان به نظر گافمن فرد بین من در شرایط موجود و من واقعی قرار دارد که از این قرارند:
...
[مشاهده متن کامل]

من در شرایط موجود ( Virtual self ) : فرد در چارچوب شرایطی است که در درون آن جای یافته است . منی اسن منبعث از پایگاه اجتماعی نقشهای محول و . . . . . . . . . . . . . .

اول باید واژه ی هویت ریشه یابی شود تا برابر پارسی برایش ساخت ولی همتاهای هویت= هبود، چبود و چیستی و. . . است
نیاوند، نیاک، پیش نمود
فربودش/فربودی/ فرهستش/ فرستش/ فرستی
یکی از دوستان "بودش" را به جای هویت پیشنهاد داده، از نگاه من هرچند زیباست؛ اما آن مفهوم نهفته در واژه ی هویت را نمی رساند. من آن را با پیشوند فر آمیختم تا هم به زیباییش افزوده شود و هم همگی معنای نهفته در هویت را درونش داشته باشد؛ تا نگاه دوستان چه باشد. همچنین است واژه ی فر هستش که می توان با کوتاه کردن آن به واژه فرستش و فرستی رسید. همانا هویت به چه بودن و چیستی و نیز به کی بودن و کیستی پیکانه دارد که واژه های پیشنهادی به روشنی آنها را در بر دارند. / سپاس
...
[مشاهده متن کامل]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس