دیکشنری
مترجم
بپرس
هول هولکی
/holholaki/
hurry-scurry
helter-skelter
hurried
hel - skelter
دنبال کنید
مترادف ها
hurried
(صفت)
زود، عجول، شتاب زده، دست پاچه، هول هولکی، بی تامل
پیشنهاد کاربران
هولهولَکیدَن = هول هولکی کاری را انجام دادن.
ویژگی کسی که با عجله رفتار می کند.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها