هنر

/honar/

    art
    craft
    industry
    virtue
    excellence
    skill
    feat
    exploit
    fine arts
    attainment
    forte
    knack
    trick

فارسی به انگلیسی

هنر ازمایی کردن
audition

هنر ازمون هنرپیشگان
audition

هنر اشپزی
cookery

هنر بلاغت
eloquence

هنر پهلوی هم گذاردن و به هم سوار کردن چیزهای مختلف
assemblage

هنر پیشگی
stage, acting, stardom

هنر پیشه ادامایش
mime

هنر پیشه بزرگ
superstar

هنر پیشه نقش های مضحک
comedian

هنر پیشه کمدی
comedian
comic, comedienne

هنر تئاتر
stage, stagecraft, theater, heatre

هنر جنبشی
kinetic art

هنر داستان سرایی
narrative

هنر دوست
aficionado

هنر دوست از روی غلو
aesthete

هنر دکو
art deco

هنر رقص
dance

هنر ستیز
philistine

هنر سفالگری
ceramic

هنر سوارکاری و تعلیم اسب
manege, manège, mange

مترادف ها

accomplishment (اسم)
انجام، اجرا، اتمام، کمال، هنر

art (اسم)
هنر، استعداد، فن، صنعت، استادی، نیرنگ

craft (اسم)
هنر، مهارت، صنعت، نیرنگ، پیشه، پیشه وری، حیله

forte (اسم)
هنر، لبه تیز شمشیر، جنبه قوی، موسیقی بلند

artifice (اسم)
هنر، اختراع، استادی، نیرنگ، تصنع، تزویر

mystery (اسم)
هنر، سر، شبیه، صنعت، حرفه، خفا، پیشه، رمز، معما، لغز، راز

master stroke (اسم)
هنر، استادی، شاهکار، نازک کاری هنری، هنرنمایی

پیشنهاد کاربران

اثر برابر آنر = honor لاتین و یکی از شاخات ( مشتقات ) هنر است و در هر زبانی به ریخت و دیسی خوانده شد . همچنین هنر را در زبان لاتین به دیس آنر میخوانند و honor مینویسند که نشان افتخار یا بالندگی است و این بدین چم است که چیزی را از خود برجای میگذارد یعنی ماندگاری دارد = اثرمندی دارد / اثر یه واژه فرامرزی میباشد و از هنر / آنر / honor آمده
...
[مشاهده متن کامل]

همانطور که ارث از earth آمده و یکی به چم زمین و دیگری به چمار چیزیست که روی زمین میماند = برزمین مانده = ارثیه رسیده
دوستان ریزبین شوید به اینکه هرجا th دیدید برابر فارسی آن واج ث میشود . از پیرسات= دلایل ( پِی رَس ات ) اینکه چرا گذشتگان ما چند واج هم صدا را برای این زبان ساختند این بوده که پیدا کردن بن و ریش واژه ها را ساده کنند.
نمونه های همدیس با th = ث
parth = پارث ( خراسانیان ) که در کتیبه های داریوش به آن پرثو میگفتند یعنی جدا شده پاره شده = پارت شده / و پارتیان و پارتیزان بعدها از آن شاخه گرفت
earth = ارث = برجای مانده = بر زمین مانده = زمین
=> هنر = آنچه که ما با داشتن آن بدان میبالیم = شغل و پیشه

همانگونه که در فرتور زیر میبینید، واژه "هَذَ هونَرَ" را داشتیم. "هَذَ" برابر "با" میباشد و بدین سان، "هَذَ هونَرَ" شده است "با هنر" که آشکار است که "هونَرَ" در اوستایی برابر "هنر" امروزه در پارسی است.
...
[مشاهده متن کامل]

در پاسخ به کاربر /salar/ که گفته هایش از "بقال سرکوچه" بی پشتوانه تر است، باید گفت که زبان اوستایی پیش از "میلاد مسیح" بوده است، 600 سال پیش؟
600 سال پیش که زبان دری بوده است، نکند که زبان دری همان اوستایی است؟!
بِدرود!

هنر
در پاسخ به کاربر /salar/:
میدانستید که زبان اوستایی و سانسکریت بسیار به هم نزدیک هستند و آنها را برادر هم میخوانند؟
میدانستید که ایرانی ها و هندی ها در گذشته پیوند با یک دیگر داشتند؟
میدانستید که واژگان برابری در اوستایی و سانسکریت پیدا شده است؟
...
[مشاهده متن کامل]

میدانستید که پس اوستایی و سانسکریت هم دوره بودند؟
میدانستید که سانسکریت از کهن ترین زبان های دنیا است؟
میدانستید که سانسکریت پیش از مسیح بوده است؟
میدانستید 600 سال پیش بیش از 1000 سال است که مسیح مرده است؟
میدانستید که برآورد کردند که زبان اوستایی هم دوره با سانسکریت است؟
و میدانستید که هیچ کدام از گزاره های بالا را نمیدانستید؟
بِدرود!

واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی سین به ها تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی ( هنر ) درآمده است که به معنای انسان کامل و فرزانه است.
...
[مشاهده متن کامل]

آقای سالار .
اگه اوستایی از هند پیدا کردن .
اوروکونی ام از جیب اردوغان.

عزیزی فرمودند اوستای چهار هزار ساله ! عزیز قدیمیترین سند اوستا ششصد ساله است که اون هم از شرق هند توسط آبراهام دوپرون یافت شده و توسط او هم گویشی از سانسکریت لحاظ شده .
اطلاعات غلط و بی اساس پخش نکنیم .
هنر: توانایی یا توانمندی های ذاتی که باعث می شود دارنده ی آن کار یا کارهایی انجام دهد یا چیزی یا چیزهایی بیافریند که دیگران نمی توانند و نشانگر برجستگی و برتری او در زمینه یا زمینه های نسبت به دیگران است.
...
[مشاهده متن کامل]
هنر در سنسکریت سونره sunaraا ( دلپسند، دلنشین ) ؛ در اوستایی: هونره hunara ( نیروی خوب ) ؛ در پارتی، مانوی و پهلوی: هونر hunar با همان معنی اوستایی.

هنر : مهارت داشتن در برجسته ساختن زیبایی و وادار نمودن کسان به درنگ کردن و اندیشیدن برای رسانیدن پیام های سازنده و عبرت آموز به دیگران
زیبایی
معرفت دانایی
بزرگی
در شوره زار دانه اگر سبز می شود
از چرخ بخت اهل هنر سبز می شود
روزی که برف سرخ ببارد ز آسمان
بخت سیاه اهل هنر سبز می شود
صائب تبریزی
هُنَر
این واژه ی پارسی از دو بخش ساخته شده :
هُنَر : هُ - نَر
هُ : همان واژه ی هو = هوب/ خوب ، نیک است
نَر : همان نیرو ( نیر - او ) یا نَرگی / نِرگی = انرژی است که در زمان های دیرین به مَرد هم می گفتند ، ولی مینه ی آغازین آن نیرو / انرژی است ، که زَن هم آن را دارد ، بُنابَراین :
...
[مشاهده متن کامل]

هونَر / هُنَر : positive energy = انرژی مثبت:
نیروی سازنده / اَهورایی
در برابر : دُشنَر / دُژنَر = انرژی منفی :
نیروی وِیرَنده / اَهریمنی

در بخشهای اوستا که مربوط به ۴۰۰۰ سال پیش بوده واژه هونرا گفته شده
که واژه هو به معنای خوب و واژه نرا هم به معنی نری و نیرو میباشد
هنر در پارسی باستان از دو واژه زیر درست شده
هو = خوب، نیک
نرا = مرد، نیروی
پارسی باستان= huv nara
huv = نیک، خوب
nara = مرد
در مجموع به مهنای نیکی یا خوبی مردان است
دانشنامه ی بریتانیکا هنر را به عنوان �استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی یا تجاربی که می توان با دیگران تقسیم کرد� تعریف می کند.
�هنر = توان و مهارت خلق زیبایی�
به همین خاطر واژه های معادل زیر ( به عنوان مترادف ) پیشنهاد می شوند:
...
[مشاهده متن کامل]

هنر = خوش خیالی، نیک بهره، خوش پنداره

هنر در شاهنامه، مترادف جنگاوری و در مقابل حیله گری است.
هنر : صنعت ، فن
حرفه، فن، مهارت، تخصص، برتری، شایستگی، نقطه قوت
فند= فن= هنر، هونر، هونرا، سونره، نرنیک، نیرم، نرمنش
تَرَنُم= موسیقی، موزیک
دبیره = خط
رُخشار= سینما
رُخش انگاری= عکاسی= ناتیاد
مهراز= معمار=رازپ، رازاب ومِهرازی= معماری
نخاشی= نقاشی
نخشیک= گرافیک
نمایش=تاآتر
یکی از معانی هنر فضیلت و شایستگی است.
هنر نوای نفسساز و ضرب نغاره است
هنر درود به خورشید است هنر درود بامدادی و درود پسین است که در نغاره خانه معابد دین مهر پرستی نواخته می شد.
نوازندگان درود بامدادی و درود پسین را با نوای هی نار، هی نار ، . . . . هونره هنو سر میدادند.
...
[مشاهده متن کامل]

مصداق هی حتی مطلع فجر.
هی نار کوتاه شده و به هنر تبدیل گشته به معنی درود به نور، سلام به نار و نور ، سلام به خورشید.

هنر : سپاسگزارم خدایم
در موسیقی کهن لری جنوب و بختیاری نوایی بسیار دلنواز و شاد وجود دارد به نام ( هوناراهنو، هوناراهنو ) و نوعی دیگر ( هی نای نای ترینا ) و به معنی شکر و سلام به خدایم است در ادامه این موسیقی علت شکر گذاری بیان میشود که خوشحالی به خاطر ازیاد مال ، پیروزی در جنگ و . . . است.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه هنر از ( هونارا هنو ) گرفته شده است و به معنی سپاس گزارم خدایم است.

ریشه ی واژه ی art در انگلیسی به معنی #هنر ، خود واژه های هنر و اردم در فارسی به معنی هنر ✅
اول متن زیر را بخوانیم :
/~ Fa/OFa hunar هنر sanat, marifet, erdem ~ Ave hunara - erkeklik, erdem, virtus � Ave hu - /hao - iyi Ave nar - er, erkek/
...
[مشاهده متن کامل]

هنر از دو بخش هون ار ساخته شده است.
هون را از اوستایی از هو به معنی خوب و مقدس یا خوشبخت خیرمند گفته است. ( هون را مربوط به ترکان هون و حتی واژه خوب هم میدانند. )
در صورتی که نه هون و نه ار هیچکدام ربطی به فارسی ندارد و جز کلمات دخیل در زبان آن ها هستند.
�n ər
به احتمال بسیار زیاد *ه* قبل �n بنا بر تلفظ و راحتی اضافه شده است. ♦️
اون به معنی جلو
و ار به معنی مرد و در اینجا به معنی برتری ، سربلندی است. ( مردانگی - انسانیت - ارلیک - کیشیلیک )
اون را اگر پیشرفته و بهتر یا برتر بدانیم به تفسیر ' خوب ، مقدس ، والام مقام میتواند وارد اوستایی شود.
پس هونر به معنی :
سربلندی پیشرفته ، بزرگی ، برتری ، و سرافرازی است.
واژه اردم هم به معنی هنر و هم به معنی غیرت آمده است و مربوط به برتری و سربلندی انسانی است. ( سربلندی میتواند غیرت و شرف باشد یا هنر باشد. )
به صورت art وارد زبان انگلیسی شده است.

هنر:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "هنر " می نویسد : ( ( هنر با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است پنداشته شده است که این واژه از دو پاره ی هو ( =نیک ) / نر ساخته شده است و در بنیاد، به معنی" نرنیک " است: پهلوانی نَیْرَم و نرمنش که نیک از شایستگی ها و توانهای رزمی برخوردار است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( پسر بد مراورا یکی خوبروی
هنرمند و همچون پدر نامجوی. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 237. )

هنر به معنی خوش شانسی ، اقبال، خوشبختی ، اتفاق خوب ،
"و بزرگتر هنر آن بود که ( سیل ) پل را با دکان ها از جای بکند و آب راه یافت"
تاریخ بیهقی ، دکتر فیاض ۱۳۸۴ ص ۳۴۲

هنر در زبان سانسکریت سونره می باشد در تغییرات زبانی در زبان اوستاتی س به ه تبدیل گشته و سو به هون تغییر یافته و هون نر یا هنون نره که به معنای نیک مرد یا نیک زن می باشد کم کم به هنر مبدل شد.
👁‍🗨 هنر
پارسی باستان: هونرا
پارسی پهلوی: هونر
پارسی نوین: هنر
واژه "هنر" از دو بخش هو ( =خوب ) و نر ( =مرد ) ساخته شده است و در کل به معنی "خوبی آدمی" می باشد که او را از کسان دیگر برتر می سازد.
هنر نزد ایرانیان است و بس
هنر برتر از گوهر آمد پدید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس