هندل

/hendel/

    crank
    handle
    winch

فارسی به انگلیسی

هندل اسیاب دستی
winch

هندل زدن
crank, to crank (up)

هندل زدن در موتورسیکلت
kick-start

هندل موتورسیکلت
kick-start

مترادف ها

tumult (اسم)
غوغا، اشوب، جنجال، التهاب، شلوغ، همهمه، هندل، هنگامه، جنجال راه انداختن

crank (اسم)
خم، پیچیدگی، میل لنگ، هندل، دسته محور، بست زانویی، ادم پست فطرت، محوردار کردن

winch (اسم)
گردان، هندل، دستگیره چرخ جراثقال، استوانه تارکشی نخ

پیشنهاد کاربران

( با فتحه روی ه ) به تازگی این واژه زبانزد شده و به جای هماهنگ کردن برنامه ها به کار می رود
قبضه

بپرس