هند ( همچنین «هندستان» نوشته می شود ) نام استانی در جنوب شرقی شاهنشاهی ساسانی بود که در نزدیکی رود سند قرار داشت. مرزهای این استان مبهم است. نیکولاوس شیندل، مورخ و سکه شناس اتریشی، پیشنهاد کرده است که ... [مشاهده متن کامل]
این استان ممکن است با منطقه سند مطابقت داشته باشد؛ جایی که ساسانیان به طور مشخص سکه های طلای منحصربه فرد خود را ضرب کردند. به گفته مورخ معاصر، سی. جی. برونر، این استان احتمالاً — هر زمان که صلاحیت قضایی ایجاد می شد — مناطق رودخانه سند از جمله بخش جنوبی پنجاب را شامل می شد.
واژه ی هند در زبان سانسکریت سندوها ( sinduh ) می باشد . بعضی از اسامی سانسکریت که به فارسی برگردانده می شود س در آن به ه تغییر می یابد . مثلا هند در زبان فارسی همان سند زبان سانسکریت می باشد . بنابراین ... [مشاهده متن کامل]
سند وقتی از سانسکریت به فارسی وارد می شود به هند تغییر می یابد . پس رود سند برابر است با رود هند در فارسی .
واژه �هند� ( و همچنین صورت های آن در زبان های غربی ازجمله India در انگلیسی ) برگرفته از زبان فارسی باستان است که به جای واژه سانسکریت �سیندو� ( Sindhu ) به کار می رفته و نام رودخانه سند بوده است. همچنین واژه �هندوستان� که به عنوان نام کامل این سرزمین در اغلب کشورها از جمله خود هند رواج دارد واژه ای فارسی به معنی �سرزمین هندوها� است. � ... [مشاهده متن کامل]
هندوستان یک واژهٔ پارسی است. هند بر گرفته از کلمه سند است و �ستان� یا �استان� یا �استت� معنی ناحیه و سرزمین می دهد. Old Persian Hinduš. زبان اوستایی suffix - stān ( cognate to Sanskrit "sthān", = "place" ) امروزه در پاکستان و ایران و افغانستان و بعضی جمهوری های شوروی سابق، به جمهوری هند هندوستان هم گفته می شود. منابع ها. https://www. britannica. com/place/Hindustan - historical - area - Asia https://www. thefreedictionary. com/Hindustan ( Lipner 1998، صص. 7–8 ) https://www. theguardian. com/notesandqueries/query/0, 5753, - 21211, 00. html
بگری نام یکی ازقومیت های هندی تبار می باشد که گروهی از آنها قرنها پیش وارد ایران شدند
https://www. etymonline. com/word/India?ref=etymonline_crossreference در وبگاه ریشه یاب واژگان انگلیسی اکسفورد این واژه را پارسی و آریایی میداند به چم رود و دگر ریخت واژه رود سند را که یک واژه ایرانی و پارسی است دارد ... [مشاهده متن کامل]
اروپاییان ( مردمان سرزمین هایی که خورشید در انجا پایین می رود هورپاییان ) آسیا ( هوراسیان ، هوراسیا، آسیا. سرزمینی که خورشید در آنجا بالا می آید ) از بیان ایرانیان می شناسند و تمام نام های کشورهای اسیایی ریشه ایرانی دارند . چین از واژه ایرانی سین دکترکزازی درمورد واژه چین می نویسد: ‹‹ چین در پندارشناسی سخن پارسی، سرزمین نگاره هاست و هر پدیده ی شگرف و زیبا بدان باز و بسته و بازخوانده می شود تبت سرزمین تپه ها و. . .
هند میشهIndia ( ایندیا )
دور ، خیلی دور، دوردستها، متضاد آن، نَهند، ناهند، نَهِنگ است به معنی نزدیک
شواهو
هند هند دختر عتبه مشهور به هند جگرخوار ( درگذشت ۱۴ق ) ، همسر ابوسفیان و مادر معاویه. او در جنگ احد، مشرکان را برای نبرد با مسلمانان تشویق می کرد و در پایان جنگ، سینه و شکم حمزة بن عبدالمطلب را پاره کرد و جگر او را به دندان گرفت. همچنین از گوش و بینی مسلمانان کشته شده، گردنبند و دستبند ساخت.
هند فرهنگ فارسی معین ( هَ ) ( اِ. ) 1 - قاعده ، قانون . 2 - راه طریق .