اگر در کلمه ی هند حرف نون را بر داریم و آنرا در آخر کلمه از چپ به راست بگذاریم، آنگاه این واژه به شکل " ده ن " در میاید با تلفظ ده نون؛ ۱۰ نکته یا نقطه. حال میتوان پرسش زیر را طرح نمود : منظور خردمندان گمنامی که این نام یعنی "ده نکته " را بر آن سرزمین گذاشته اند، چه بوده ؟ آیا انتخاب این نام از دیدگاه آن خردمندان، اشاره به اعداد یک رقمی دهگانه از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) داشته یا حقیقت ژرف تری ؟. sindhu از سه کلمه ی فارسی به شکل زیر ساخته شده: sin با تلفظ زین مخفف" از این" و dh با تلفظ ده و پسوند u با تلفظ او ضمیر سوم شخص مفرد. زین ۱۰ او. یعنی او ( منظور هر فرد انسانی ) از این ده ( ۱۰ ) یا ده تائی آفریده شده. حال سوال بعدی در این زمینه اینست که آیا هستی یا وجود موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی و غیر زنده از اعداد یک رقمی دهگانه از صفر تا نُه آفریده شده اند یا اینکه از کاتگوری ها یا مفاهیم دهگانه ارسطو؟ و یا اینکه در این نامگذاری عدد ۱۰ اشاره به ده فرمان موسا و یا تعداد انگشتان دست ها یا پاهای انسان داشته ؟. بهر حال خود من معتقدم که واژه ی دهّر از سرزمین ایران به هندوستان مهاجرت کرده و به زبان سانسکریت راه یافته و معنای نظم و قانون به خود گرفته. خود کلمه ی ترکیبی سانسکریت هم نام یک زبان نبوده بلکه توسط خردمندان گمنام ایرانی به شکل 《زان سکری ت 》 تلفظ و بیان میشده به معنای دانش رمزی یا علم محرمانه. آن دانش رمزی یا حکمت اصیل اشراقی دارای دو کانون یا مرکز بوده ؛ یکی معنای پیام آسمانی هفت سین یعنی هفت سامان یا نظام کل گیتیائی، کیهانی و یا جهانی ( در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست ) و دیگری واژه ی پر از رمز و راز و معمائی دهّر که بعد ها در قرآن به معنای روزگار بیان گردیده و سپس به قول حافظ رند و شیرین سخن شیرازی ملقب به لسان غیب : ... [مشاهده متن کامل]
حدیث از مُطرب و مَی گو و راز دهر کمتر جو/ که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را/. از دیدگاه آن خردمندان گمنام یا بی نام ایرانی کلمه ی دهّر به دو شکل زیر بیان و تلفظ میشده : ده هر ؛ ده ره. پسوند هر در حالت اول اشاره به هر فرد انسانی منجمله هر موجود دیگری داشته و منظور این بوده که هر کدام از افراد انسانی در آفرینش اولیه همین واقعیت و طبیعت یا بطور کلی همین گیتی یا کیهان و یا این جهان در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و یا به بیانی دیگر، هرکدام بصورت پنج زوج آسمانی مشتمل بر ده نیمزوج و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند. امروز بخوبی میدانیم و مطلع هستیم که با پیدایش داستان بابا آدم و ننه حوای ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، آن داستان حقیقی و آسمانی بطور کامل به دست فراموشی سپرده شده است. در حالت دوم یعنی " ده ره " : آن ده انسان های آسمانی در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی امروز و بر اساس بینش و باور آن خردمندان گمنام فراباستانی و نه از دیدگاه موسا و زرتشت و بودا و ایسا و محمّد ) در طول هم و پشت سر همدیگر و بطور سلسله وار در ده عالم یا دنیا زیر سقف ده آسمان و روی ده کره زمین به ظهور و پیدایش نمیرسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین. لذا در همین زمینه شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که یکی از فرمول بندی کلامی ژرف و بنیادی و بسیار مهم قرآنی به شکل سماوات سبع و الارض حقیقت ندارد بلکه بصورت 《 السماوات و الارضین سبع 》 و تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت 》 هم حقیقت ندارد. زیرا پایان عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی در طول این سفر دایره وار همیشه مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و نه وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت. بنا به حکم قطعی فلسفی صادر شده از طرف حکیم امر خیام، حدود هزار سال پس از آمدن و رفتن وی: در دایره ای که آمدن و رفتن ماست او را نه بدایت و نه نهایت پیداست/ ز جمله رفتگان و آمدگان بر روی این راه دایره ای شکل و بسی دور و دراز / باز آمده ای کو تاکنون کین چنین روش و باز به خیام گفته بوده باشد راز/ ؟ حدیث از مطرب و می گو و راز دهّر کمتر جو/ که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را/ حافظا!!!؟/ بیا تا باهم پیاله ای از شراب کودکانه این حکیمک نوشیم در همین جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول سخنان شیرین و رندانه ی خود نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/. .
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
بسی هند و بسی شند وبسی یند. ۱_هند:هستند؛ زنده هستند ؛ در این جهان هستند. ۲_بسی شند :می شوند ( راهی می شوند ؛ به جهان دیگر ) . ۳_یند. می آیند ؛ به جهان می آیند، پیدا می شوند ، زنده می گردند. که سرود وترانهء بابا را گزارش می نماید.
Curryland
هند ( همچنین «هندستان» نوشته می شود ) نام استانی در جنوب شرقی شاهنشاهی ساسانی بود که در نزدیکی رود سند قرار داشت. مرزهای این استان مبهم است. نیکولاوس شیندل، مورخ و سکه شناس اتریشی، پیشنهاد کرده است که ... [مشاهده متن کامل]
این استان ممکن است با منطقه سند مطابقت داشته باشد؛ جایی که ساسانیان به طور مشخص سکه های طلای منحصربه فرد خود را ضرب کردند. به گفته مورخ معاصر، سی. جی. برونر، این استان احتمالاً — هر زمان که صلاحیت قضایی ایجاد می شد — مناطق رودخانه سند از جمله بخش جنوبی پنجاب را شامل می شد.
واژه ی هند در زبان سانسکریت سندوها ( sinduh ) می باشد . بعضی از اسامی سانسکریت که به فارسی برگردانده می شود س در آن به ه تغییر می یابد . مثلا هند در زبان فارسی همان سند زبان سانسکریت می باشد . بنابراین ... [مشاهده متن کامل]
سند وقتی از سانسکریت به فارسی وارد می شود به هند تغییر می یابد . پس رود سند برابر است با رود هند در فارسی .
واژه �هند� ( و همچنین صورت های آن در زبان های غربی ازجمله India در انگلیسی ) برگرفته از زبان فارسی باستان است که به جای واژه سانسکریت �سیندو� ( Sindhu ) به کار می رفته و نام رودخانه سند بوده است. همچنین واژه �هندوستان� که به عنوان نام کامل این سرزمین در اغلب کشورها از جمله خود هند رواج دارد واژه ای فارسی به معنی �سرزمین هندوها� است. � ... [مشاهده متن کامل]
هندوستان یک واژهٔ پارسی است. هند بر گرفته از کلمه سند است و �ستان� یا �استان� یا �استت� معنی ناحیه و سرزمین می دهد. Old Persian Hinduš. زبان اوستایی suffix - stān ( cognate to Sanskrit "sthān", = "place" ) امروزه در پاکستان و ایران و افغانستان و بعضی جمهوری های شوروی سابق، به جمهوری هند هندوستان هم گفته می شود. منابع ها. https://www. britannica. com/place/Hindustan - historical - area - Asia https://www. thefreedictionary. com/Hindustan ( Lipner 1998، صص. 7–8 ) https://www. theguardian. com/notesandqueries/query/0, 5753, - 21211, 00. html
بگری نام یکی ازقومیت های هندی تبار می باشد که گروهی از آنها قرنها پیش وارد ایران شدند
https://www. etymonline. com/word/India?ref=etymonline_crossreference در وبگاه ریشه یاب واژگان انگلیسی اکسفورد این واژه را پارسی و آریایی میداند به چم رود و دگر ریخت واژه رود سند را که یک واژه ایرانی و پارسی است دارد ... [مشاهده متن کامل]
اروپاییان ( مردمان سرزمین هایی که خورشید در انجا پایین می رود هورپاییان ) آسیا ( هوراسیان ، هوراسیا، آسیا. سرزمینی که خورشید در آنجا بالا می آید ) از بیان ایرانیان می شناسند و تمام نام های کشورهای اسیایی ریشه ایرانی دارند . چین از واژه ایرانی سین دکترکزازی درمورد واژه چین می نویسد: ‹‹ چین در پندارشناسی سخن پارسی، سرزمین نگاره هاست و هر پدیده ی شگرف و زیبا بدان باز و بسته و بازخوانده می شود تبت سرزمین تپه ها و. . .
هند میشهIndia ( ایندیا )
دور ، خیلی دور، دوردستها، متضاد آن، نَهند، ناهند، نَهِنگ است به معنی نزدیک
شواهو
هند هند دختر عتبه مشهور به هند جگرخوار ( درگذشت ۱۴ق ) ، همسر ابوسفیان و مادر معاویه. او در جنگ احد، مشرکان را برای نبرد با مسلمانان تشویق می کرد و در پایان جنگ، سینه و شکم حمزة بن عبدالمطلب را پاره کرد و جگر او را به دندان گرفت. همچنین از گوش و بینی مسلمانان کشته شده، گردنبند و دستبند ساخت.
هند فرهنگ فارسی معین ( هَ ) ( اِ. ) 1 - قاعده ، قانون . 2 - راه طریق .