هنجار

/hanjAr/

    estate
    manner
    method
    norm
    normal
    pleasant
    rule
    [rare.] mesons rule or plumb - line
    [fig.] manner
    custom

فارسی به انگلیسی

هنجار بخشیدن به زبان
normalize

هنجار بخشیدن به متن
normalize

هنجار سازی
normalization

هنجار کردن
normalize

مترادف ها

normal (اسم)
هنجار، خط ناظم

bezel (اسم)
گودی، پخ، هنجار، نگین دان

norm (اسم)
حد وسط، هنجار، قاعده، اصل قانونی، ماخذ قانونی، مقیاس یا معیار

normalized (صفت)
هنجار، هنجار شده

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

هنجارهنجارهنجارهنجارهنجار
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
هنجارهنجارهنجارهنجار
هنجار: رفتار مورد پذیرش افراد جامعه
ماهر، آشنا به رموز
بدان خانه باستانی شدم
به هنجار چون آزمایشگری
منوچهری دامغانی
روش
بایستار: قانون.
بایستار چیزی است که از بایستگی ها و نابایستگی ها پرده برمی دارد و به ما ( باید و نبایدها ) را به ما می گوید: قانون.
بایستار: بایستن، بایست ار؛ به مانند: گفتار، پندار، کردار، ساختار و. . .
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد، پارسی را پاس بداریم: )
طرز
norm
هنجارهای اجتماعی: social norms
بایدها و نبایدها
هند. [ هََ ] ( اِ ) راه و طریق و هنجار و قاعده و قانون. ( برهان ) :
گشاده بر ایشان و بر کار من
به هر نیک و بد هند و هنجار من.
فردوسی.
الگوی رفتاری که اکثریت جامعه آن را رعایت میکنند.
[معماری سنتی ] زنجیر مورد استفاده در ساخت گنبد
معیار ، رفتار، روش
ارزش
کردار
سبک شیوه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس