واژه همه
معادل ابجد 50
تعداد حروف 3
تلفظ hame
نقش دستوری صفت مبهم
ترکیب ( قید ) [پهلوی: ham�, hamak]
مختصات ( هَ مِ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی hame
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
توصیف سیگما؛ بیشتر یک قوانین شخصیتی خاص هست که مهمترین هاش اینا هستن:
1 - مسلمان بودن، چرا که اسلام مخالف فمینیست و همجنسگرا ها هست و این مورد را بیماری میداند، از نظر کارشناس ها این بیماری قابل درمان است، اما یکسری میگویند که باید به این قوم لوط مدرن احترام گذاشت
... [مشاهده متن کامل]
اما یک سیگمایی مخالف همجنسگرایی و فمینیستی است و طبق دید من سیگماییا وقتی ببین پیامبری عقیده خودشون رو داشته باشه به سمت دین و الله میرن
2 - ورزش کردن - یک شخص سیگما باید بیشتر وقت های بیکاریش رو برای ورزش کردن بزاره و به سمت خود ارضایی این چیزا نره. . .
3 - انتریک یا تحریک نشدن در برابر پوشش های نامناسب، یک سیگمایی باید فیلم های پ. ورن رو بزاره کنار به جاش فیلم های سینمایی قشنگی رو ببینه و وقتش رو با اون ها صرف کنه، یک سیگمایی هیچوقت هوسباز نیست.
4 - رجوع به عقل، یک سیگمایی هیچوقت احساساتی نیست چرا که احساسات زیاد انسان رو به سمت پژمردگی میبره. . .
5 - تلاش برای کسب در آمد، یک سیگمایی هیچوقت از پول ننه باباش برای خودش خرج نمیکنه و حداقل باید تا موقع سن بلوغ به دنبال کاری که برای خودش کسب در آمد کنه باشه.
6 - آداب عامه، یک سیگمایی نباید لباس های قرتی مانند مثل شلوار پاره یا پیراهن بسیار گشاد و مدل مو های خط دار داشته باشه حداقل مدل لباسش ساده و پسنده باشه برای همه، چرا که یک سیگمایی از اوبنه ای ها هیچوقت خوشش نمیاد: ) .
7 - فحش ندادن بی اهمیتی به توهینات دیگران، یک سیگمایی همیشه با منطق و حاضر جوابی به توهینات دیگران پاسخ میده، به شرطی که خودش ادم درستی باشه.
the lot= especially British English the whole of an amount or number of things, people etc
یک تیغ. [ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب، ق مرکب ) سراپا. سراسر. گویند: یک تیغ سیاه است ؛ یعنی هیچ خال و خجک از رنگ دیگر ندارد. ( از یادداشت مؤلف ) . یکدست. یکسره. مطلق. ( فرهنگ لغات عامیانه ) . || متحد. متفق.
یکایک
همه. همگی. کلیه ٔ افراد. ( یادداشت مؤلف ) :
یکایک به نزد فریدون شویم
بدان سایه ٔ مهر او بغنویم.
فردوسی.
یکایک همی خواندند آفرین
ابر شاه ایران و سالار چین.
فردوسی.
یکایک بر آن رایشان شد درست
... [مشاهده متن کامل]
کز آن رویشان چاره بایست جست.
فردوسی.
دل ما یکایک به فرمان توست
همان جان ما زیر پیمان توست.
فردوسی.
شکرش همی کنند یکایک به روز و شب
پیر و جوان توانگر و درویش و مرد و زن.
فرخی.
چون نگه کرد بدان دخترکان مادر پیر
سبز بودند یکایک چه صغیر و چه کبیر.
منوچهری.
یکایک پراکنده در کوه و غار
زبان چون درخت و دهان چون دهار.
اسدی.
شیر دادار جهان بود پدرْشان نشگفت
گر از ایشان برمد آنکه یکایک حمرند.
ناصرخسرو.
یکایک مهر بر شیرین نهادند
بدان شیرین زبان اقرار دادند.
نظامی.
یکایک در نشاط و ناز رفتند
به استقبال شیرین باز رفتند.
نظامی.
بروزن دو نوبت برآرای خوان
سران سپه را یکایک بخوان.
نظامی.
تمامت
تمامه
من همه اش درفکرِ . . . . . . . . بودم.
همه واژه ای ایرانی و پارسی است
و کردی آن خصوصا کرمانجی میشود گِشت یعنی همه ♥️درود بر ایران
یه دوستی نوشته ترک باستان
عزیز تاریخم دارین مگه ترکهای ترکیه کل قدمتشون تو منطقه از سال۱۴۰۰میلادی این حدودا هستش تقریبا ۶۰۰ ساله نهایتا ۷۰۰ سال میرسه قبلش که اونجا ایران بوده دوست من ترکها همان مغولها هستن که به منطقه حمله ور شدن دیگه و ایران رو گرفتن و در ترکیه انروزی حکومت رانی کردند قبلش ایران بود
... [مشاهده متن کامل]
کردها که هنوزم اونجان ک
ترکها وارد منطقه شدن . باستان کجا بود
ترکی باستان؟ خنده دار است!
همه: در پهلوی هماگ hamāg بوده است.
( ( پژوهنده ی روزگار نخست
گذشته سخن ها همه باز جُست ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 214 . )
همگان
همه کس
آل=All
فقط ، تنها ، تمام
هر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)