هم اهنگی، انطباق، هم زمانی، هم عصری، تقارن، همگاهی
synchronism(اسم)
انطباق، هم زمانی، ایجاد همزمانی، هم وقتی، همگاهی
concurrency(اسم)
هم زمانی
simultaneity(اسم)
هم زمانی، همبودی
synchronization(اسم)
هم زمانی، تقارن، همگاهی، همگامی، همگاه سازی
isochronism(اسم)
هم زمانی، تقارن، ایجاد تقارن، ایجاد همزمانی
پیشنهاد کاربران
Gleichzeitigkeit با تلفظ گِلایش تسایتیگ کایت البته بصورت پیوسته به شکل گلایشتسایتیگکایت به زبان آلمانی به معنای همزمانی و Gleichzeitig با تلفظ گلایشتسایتگ به معنای همزمان. دو نوع اصل همزمانی وجود دارد که در علم فیزیک از زمان پیدایش اولین تئوری کوانتمی ارائه شده توسط ماکس پلانک و تئوری های نسبیت خاص و عام انشتاین و سپس پیدایش تئوری مکانیک ذرات و امواج ( مکانیک های کوانتمی و موجی ) تاکنون یکی از آنها مورد توجه قرار گرفته و دیگری یا در فکر و خیال و تصور دانشمندان علوم طبیعی و تجربی بخصوص علم فیزیک به پیدایش نرسیده و اگر هم رسیده بوده باشد، بر روی نور شمع آن عمدا یا سهوا ( آگاهانه یا در زیر سطح آگاهی بطور نا آگاهانه ) سرپوش گذاشته شده است. این دو اصل بطور مختصر یا کوتاه و فشرده به شرح و شکل زیر می باشتد: ... [مشاهده متن کامل]
الف - کلیه اتفاقاتی که در لحظه جاودانه حال در گوشه و کناره های محتوای کیهان یا جهان رُخ میدهند، جملگی مشمول حال اصل همزمانی میباشند در وقوع و اتفاق و رویداد. ب - اطلاعات یا تصویر های نوری ( و صوتی ) آن اتفاقات به علت دوری و نزدیکی و ثابت بودن سرعت نور هیچگاه نمی توانند بطور همزمان به چشمان و گوشان یک مشاهده گر ( مثلا انشتاین ) برسند بلکه همیشه با اختلافات زمانی و این حالت را میتوان اصل عدم امکان دریافت اطلاعات صادر شده بطور همزمان از اتفاقات به وقوع پیوسته در لحظه حال یا بطور کوتاه اصل عدم همزمانی نامید . گویا آلبرت انتشتاین که یکی از منکران اصل همزمانی بوده، نتوانسته است که اصل اول را شهود نماید. از طرفی دیگر اگر یک آزمایشگر مانند وِرنِر هایزنیرگ ( یکی از بنیانگذاران مکانیک کوانتمی و یکی از مُفسِرین کپنهاکی آن ) نتوانسه است که بطور همزمان هم مکان یک الکترون ( یا مسیر حرکت آن در اطراف هسته ) و هم تکانه ( حاصلضرب سرعت در جرم ) آنرا بطور دقیق اندازه گیری یا تعیین نماید، آنگاه حل این این مسئله به عهده خود آزمایشگر میباشد و نه مشکل و مسئله آن الکترون. در این زمینه به زبان عادی و روزمره می توان آن آزمایشگر را به یک فرد انسانی تشبیه نمود که سعی کند بدون کمک یک جعبه، صندوق، توربه، زنبیل خرید و یا کشکول و کوله پشتی دو هندوانه بزرگ خریداری شده از مزرعه صیفی جات یا بار فروشی مش حسن را با یک دست خالی بسوی منزل حمل نماید. به قول انشتاین ( ثانی ) این طبیعت با قدم های بسیار سنجیده و حساب شده و یا از پیش تعیین گردیده بسوی بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه ملکوتی یا آسمانی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در حرکت و سفر میباشد و آنهم بر روی یک مدار یا مسیر دایره ای شکل که محیط آن صاف و آنالوگ نمی باشد بلکه کنگره ای یا دیجیتال ( یعنی وادی به وادی، منزل به منزل، پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه ) با جهش ها یا پرش های کلی کوانتمی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن. لذا این طبیعت بر خلاف بینش و باور بعضی دینداران نادان نمی باشد و مثل خود آنان کورمال حرکت نمیکند بلکه بسیار دانا و هوشیار و آگاه و بازو هایش پر از زور و نیرو و قدم هایش ( یکی زمانی و دیگری بیزمانی ) و راه رفتنش روی این دو پا ( و نه چارپا ) بسوی آینده بسیار متین و سنجیده و دقیق و حساب شده میباشند ( به سمت های جلو و عقب، چپ و راست، بالا و پائین از لحاظ مکانی و در جهت آینده از لحاظ زمانی خطا های قدم زدنش همیشه مساوی خواهند بود با ۱۰ بتوان منهای ۳۵ متر و ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه نه بیشتر و نه کمتر ( هردو ابعاد پلانک ) در پشت پرده پدیده ها، اتفاقات و امورات و بطور کلی در کار و هنر این دنیا دست های غیبی در کار نیستند. چرا؟ و چگونه و به کمک کدام روش و روی کدام راه راست، میتوان در این زمینه یقین و اعتماد و اطمینان علمی حاصل نمود؟ پاسخ این سوال به عهده خوانندگان گرامی که به یکی بودن خدای حقیقی و واقعی یعنی خدا از دیدگاه علمی ( و نه خدای کلمه ای، مفهومی و ایده ای از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و آتئیسم ) و محیط و محتوای هر کدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار باور داشته باشند.