واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فی الواقع، هر اینه، آره راستی
certainly(قید)
مطمئنا، قطعا، یقینا، حتما، همانا، محققا
پیشنهاد کاربران
هرآینه به درستی
راستی را ؛ در حقیقت. حقیقةً. الحق. براستی : به مازندران دارد اکنون امید چنین دادمش راستی را نوید. فردوسی. راستی را اگر کتاب نبود علم جز نقش روی آب نبود. ؟ کوهکن در کوه نقش یار کند و من بدل راستی را دوستان استاد فرهاد است ؟ من ؟ عصری تبریزی.
به ظن قوی
علی التحقیق
همانا: دکتر کزازی در مورد واژه ی " همانا" می نویسد : ( ( همانا قید استوارْْ ْداشت است و ریخت کوتاه شده ی همماناگ که از هم/مانا، در پهلوی ماناگ mānāg، آ صفت فاعلی از "مانستن"، ساخته شده است ) ) . ( ( سران یکسره پیش شاه آوریم ... [مشاهده متن کامل]
همانا همه بی گناه آوریم ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۳۷۸. ) :