یکسان، شبیه، همان، یک نواخت، همان کار، همان چیز، همان جور، عینا مثل هم، بهمان اندازه
idem(صفت)
همان
selfsame(صفت)
همان
پیشنهاد کاربران
ساخته شده از دو بَخشِ {هَم:نِشانگرِ برابری} و {آن:نشانِش ( =اشاره ) } است. بِدرود!
اشارت است به چیزی که در خاطر ملحوظ است.
ibid an abbreviation of the Latin “ibidem, ” meaning in the same place
سلام. دو معنی دارد :۱. ( بلافاصله ) همان که یعنی به محض آن که ۲. ( نیز ) همان کاری که خواستم را انجام دهد او نیز همان را انجام داد
آنچه که قبلا ذکر شده
همان : ( قید زمان ) به معنی بی درنگ شب تیره مست آمد از دشت ِ سور "همان" چون مرا دید ، جوشان زدور یکی خنجر آبگون برکشید همی خواست از تن سرم را برید نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۱.