هم معنی

/ham/

    equivalent
    synonymous

مترادف ها

synonym (اسم)
هم معنی، مترادف، واژه مترادف، کلمه مترادف، لفظ مترادف، کلمه هم معنی

equivalent (صفت)
مشابه، متعادل، مقابل، برابر، هم معنی، معادل، هم ارز، همچند، قابل تعویض

equipollent (صفت)
برابر، هم معنی، هم قوه، معادل، هم نیرو، اشیاء هم قوه

synonymous (صفت)
هم معنی، مترادف، دارای ترادف، دارای تشابه

پیشنهاد کاربران

مرادف
رغبت
منظور از دست حق را دیدی نشناختی یعنی چه
هم بار. [ هََ ] ( ص مرکب ) عدیل. برابر. هم سنگ. معادل. هم وزن. ( یادداشت مؤلف )
هم معنی هم فکری و کنجکاوی
هَمچِم.
شهرت: معروف
تعجب: حیرت
موج: خیز آب
قهوه خانه: جایی که در آن قهوه و چای مینوشند
شگفتی: شگفت زده
لطیف: ملایم و نرم
چیره دست: ماهر
هوشیار: باهوش
هم معنی کلمات انگلیسی به انگلیسی

equipollent

بپرس