دیکشنری
مترجم
بپرس
هم فشرده کردن
bale
conglomerate
clump
دنبال کنید
مترادف ها
compress
(فعل)
متراکم کردن، فشرده کردن، بهم فشردن، هم فشرده کردن، خلاصه شدن یا کردن، منقبض کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها