agree, to agree with each other, to conspire
هم داستان
/hamdAstAn/
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
همداستان: موافق.
ناهمداستان: مخالف.
من با تو همداستان نیستم: من با تو مخالفم، من با تو موافق نیستم.
از ته دل می گویم: من واژه های پارسی را بیشتر دوست دارم، بوس به همگی.
ناهمداستان: مخالف.
من با تو همداستان نیستم: من با تو مخالفم، من با تو موافق نیستم.
از ته دل می گویم: من واژه های پارسی را بیشتر دوست دارم، بوس به همگی.
هم فکر