هم خفت. [ هََ خ ُ ] ( ص مرکب ) هم خواب. همخوابه. جفت. همسر :مراگفت : جز دخت خاتون مخواهنزیبد پرستار هم خفت شاه. فردوسی. || قرین. همدم :چه بی توشه تنها میان گروهچه هم خفت نخجیر بر دشت و کوه. اسدی.+ عکس و لینک