دیکشنری
مترجم
بپرس
هم بسته
/hambaste/
correlated
compound
one
alloy
bound
close-knit
cohesive
conjunctive
correlative
incorporated
nexus
united
unity
correlated
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
هم بسته شدن
marry
associate, combine
مترادف ها
associate
(صفت)
وابسته، هم پیوند، همبسته، دانشبهری
correlated
(صفت)
همبسته
پیشنهاد کاربران
۱. هم بسته بودن؛ رابطه.
۲. ارتباط اشیا با یکدیگر
در پیوند
پیوسته
گره خورده
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها