هم اندازه

/hamandAze/

    commensurate
    isometric
    true
    symmetrical

فارسی به انگلیسی

هم اندازه شده با
fitted

مترادف ها

symmetric (صفت)
متناسب، متقارن، برابر، متوازن، هم اندازه

symmetrical (صفت)
متناسب، متقارن، برابر، متوازن، هم اندازه

equal (صفت)
مساوی، معدل، یکسان، شبیه، همانند، متعادل، مقابل، هم پایه، برابر، متساوی، همگن، متوازن، هم اندازه، موازی، متکی بر حقوق مشترک

isometric (صفت)
هم اندازه، دارای ذرات ریز متساوی، دارای یک میزان، هممتر

isodiametric (صفت)
هم اندازه، دارای ابعاد مساوی، دارای قطر مساوی

پیشنهاد کاربران

هم نورد. [ هََ ن َ وَ ] ( ص مرکب )
برابر. هم پایه :
دژی دید با آسمان هم نورد
نبرده کسی نام او در نبرد.
نظامی.
همچندان ؛ برابر. مساوی. همان اندازه به همان مقدار : گروهی گفتند چهل وپنجمین بودند [ کشتگان ] و همچندان اسیر بودند. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) . و این منذر را پسری بود نام او نعمان بن المنذر همچندان بهرام بود با او بزرگ همی شد. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) .
یکسان

بپرس