هم

/ham/

    also
    too
    even
    either
    neither
    each other
    one another
    very
    yet

فارسی به انگلیسی

هم ا کنون
already, even now

هم اتاقی
roommate

هم احساسی
empathy

هم ارتفاع
level

هم ارث
joint heir, coparcener, coheir

هم ارج
peer

هم ارجی
parity

هم ارز
equivalent, substitute

هم ارز بودن
equal

هم ارز سازی
exchange

هم ارز کردن
level

هم ارزی
balance, equality, parity

هم ارمان
confederate

هم اسم
namesake, homonym

هم اغوش
embracing each other

هم افت
symptom

هم افتی
symptomatic

هم امدن
close

هم امیخت
coalition, combo

هم امیختگی
coalition

مترادف ها

specter (اسم)
شبح، روح، هم، وهم، تخیل، خیال و فکر

spectre (اسم)
هم، تخیل، خیال و فکر

even (قید)
هم، بلکه، حتی

too (قید)
نیز، بعلاوه، همچنین، هم، زیاد، بحد افراط، بیش از حد لزوم

likewise (قید)
نیز، بعلاوه، هم، همچنان، چنین، بهمچنین

both (قید)
نیز، هم

پیشنهاد کاربران

اراده، همت
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

همهمهمهم
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
همهمهمهمهم
آشنایی با پیشوندهایِ " جُد - " و " هَم - " :
ما واژه یِ " جُدا ( ی ) " را در زبانِ پارسیِ نوین داریم که برآمده از واژه یِ " جوداگ= جود. آگ" در زبانِ پارسیِ میانه است؛ پس " جود" در زبانِ پارسیِ میانه همان " جُد" در پارسیِ نوین است. از اینرو هر آنچه در پایین درباره پیشوندِ " جود" گفته می شود می توان برایِ پیشوندِ " جُد - " یا همچنین "جدا - " در پارسیِ نوین بکار برد. ( در زبانِ پارتی این پیشوند " یود - : - yud" بوده است. )
...
[مشاهده متن کامل]

1 - دو پیشوندِ " هم - " و " جود - " پادواژه یِ ( =متضادِ ) یکدیگر بوده اند.
اگر واژه ای را که پس از دو پیشوندِ نامبرده می آید، با " X " نشان دهیم، آنگاه:
" هم - X " بازنمایی کننده یِ " از X مشابه ای/همسانی/همانندی برخوردار بودن " است ؛
" جود - X " بازنمایی کننده یِ " از X متفاوتی/ناهمسانی/مخالفی برخوردار بودن" است.
برای نمونه، در پارسیِ میانه واژه یِ " هم - دین:ham - dēn " به چمِ " دینِ یکسانی داشتن" بوده و واژه یِ " جود - دین:jud - dēn " به چمِ " دینِ متفاوتی داشتن، دینِ مخالفی داشتن" بوده است.
در زبانِ پارتی واژه یِ " هم - توهم - َ گ : ham - tōhm - ag" به چمِ " از یک خانواده بودن، از یک تُخم بودن" است. ( "توهم:tōhm" همان " تُخم" امروزی است. )
همچنین در زبانِ پارتی واژه " یود - آوِند - َ گ:yud - āwend - ag" به چمِ " بی همتا، بی مانند، آنچه یا آنکس که برابری ندارد" بوده است.
پَسگشت:
رویبرگِ 260 از نبیگ " زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفور ) - بخش 6. 1. 1

هم
به معنی و هم است.
هم چایی هم رادیاتور
چایی و رادیاتور
تلاش
ممنون از شما
استفاده برای اشاره
واژه هم
معادل ابجد 45
تعداد حروف 2
تلفظ ham
نقش دستوری قید
ترکیب ( ضمیر ) [پهلوی: ham]
مختصات ( هَ ) [ په . ]
آواشناسی ham
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
هم ( در با هم… )
( هم - در فارسی پیشوند های زیادی درکاربرد ساخت واژه ها دارد )
ریشه هندو اروپائی �هم� سم هوس somHos یا هم و سیم same در انگلیسی ودر فارسی باستان هم ham ودر هندو ایرانی سم هس samHas در سانسکریت سما sama و در یونان باستان هموس homos و در روسی سمیج . samyj چنانچه مشاهده میشود واژه “هم� در تمام گستره های هندواروپائی و هندوایرانی هم خوان میباشند.
...
[مشاهده متن کامل]

بازگشت
۱ - فرهنگ ریشه های هندواروپائی زبان فارسی، دکتر منوچهر اریانپور
۲ - دیکشنری اتیمولوجی هندو اروپائی وفارسی، علی نورائی
۳ - Julius Pokirny اتیمولوجی دیکشنری ، دانشگاه تکراس، آستین
۴ - , Calver Watkins ریشه های هند و اروپائی
۵ - دیکشنری ابادیس، دهخدا، معین، ویکشنری و اتیمولاین

جواب آقای مرتضی کلأ منطقی ودرست است. من ( هم ) موافق هستم. اما: ( هم ) هرگز معنی ( آنها ) را نمیدهد. نمیدانم این عزیزان از کجا آورده اند. هم، یعنی آنها، خنده دار است. آنها ( هم ) باید جواب مرتضی را بپذیرند. همچنان همه هم معنی اشتباه است.
نیز ، به علاوه، به اضافه ، در کنارِ ، همراهِ با
همدیگر - یکدیگر
وقتی تشدید داشته باشد به معنای همت و اراده در جهت نیل به مقصود بکار می رود.
مثلاً در کتاب قلعۀ حیوانات آمده �بیایید همّ خود را صرف کنیم تا محصول یونجه زار را . . . �
انها
آنها
به معنی ( آنها )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس