واژه هضم
معادل ابجد 845
تعداد حروف 3
تلفظ hazm
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] ( زیست شناسی )
مختصات ( هَ ) [ ع . ] ( اِمص . )
آواشناسی hazm
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژگان قرآنی
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
سلیم
هضم: خورد کردن مانند هضم غذا یعنی خورد کردن خوراکی در معده.
سلیم
هضم: خورد کردن
هَضم:
به معنای کم کردن حجم چیزی است. غذا در جریان گوارش و جذب، در معده می چرخد و خرد و کم حجم می شود و بخشی از آن تفاله شده و دفع می شود. "وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُو مُومِن فَلا یَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً " یعنی خداوند از عمل صالح مؤمن کم نخواهد کرد. "طَلْعُها هَضِیمٌ " قابلِ کم کردن و برداشت و قابلِ چیدن می باشد.
... [مشاهده متن کامل] هضم: همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان سغدی، این است:
خاو.
هضم =گوارش
حزم= دوراندیشی
هضمیدن.
هضماندن چیزی.
گواریدن.