هشتن


    leave
    place
    put
    rest
    set
    (the) eighth

پیشنهاد کاربران

فعل هشتن در مازندرانی به ریخت بیِشتِن باقی مانده است، امری اش می شود بیِل.
در کوردی سورانی مصدر هِشتن ( هێشتن /h�ştin ) برای گذشته است و مثلا هێشتمان یعنی گذاشتیم اما برای زمان حالش مصدر هِلان ( هێڵان/h��an ) استفادە میشە در همون معنی مثلا اجازه بده میشه بهِلە یا بِلا ( بهێڵە ، بێڵا ) و اجازه میدم میشە اَهِلم یا دهلم ( ئەهێڵم ، دەهێڵم )
گویش اصیل همدانی
گذاشتن و قرار دادن
پ. ن: پَ وَرای شی نهار آبگوشت هَشتی ؟؟ : )
در گیلکی به کار می ره
وَهشت = گذاشت
وهل = بگذار
در میناب نیز 'واشتن' و 'وال' گویند. ولی ممکن است تغییر یافته ' وا هشتن' و 'وا هل' باشد. 'هل' نیز گفته می شود.
هشتن و هلیدن در گوییش شوشتری هنوز هم استفاده میشه
ریشه یِ کارواژه یِ " هشتَن ( هلیدَن ) " با بُن کنونیِ " هل":
در زبانِ اوستایی واژه یِ " هَرِز" به چمهای ( =معناهای ) زیر بوده است:
1. 1 - رها کردن، خارج کردن، بیرون ریختن ( entlassen )
1. 2 - گُسیل دادن، فرستادن، پخش کردن، پراکندن ( entsenden، ausschicken )
...
[مشاهده متن کامل]

( آب را ) رهاسازی کردن برای آبیاری = ( آب را ) وِل دادن برای آبیاری =
Wasser ) ueberlassen، zur Berieselung )
2 - با آب ( یا چیزهای همانند با آب ) تَر و خیس کردن = mit Wasser ( usw. ) benetzen
3. 1 - در جایِ خود گُذاشتن، درجای خود رها کردن:an seinem Ort belassen
3. 2 - گذاردن، واگذاردن، ترک کردن، رها کردن = liegen lassen
در " وَندیداد" آمده است:". . . پس آنها باید مُردگان را ببَرند و در پیِ آن، خانه و کاشانه را "ترک کنند ( واگذارند ) "".
4 - از پالونه یا صافی گذراندن، پالودن = durchseihen، filtrieren، durch die Seihe lassen
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
" اَوَهرز" در اوستایی به چمِ " چشم پوشی کردن از، صرف نظر کردن از، امتناع کردن، رَد کردن" بوده که " اَوَ ava" در آن پیشوند است. " هَرِز" با پیشوندهایِ دیگر نیز در اوستا همراه بوده است.
" هَرِزَنَ، هَرِزانَ" در اوستایی به چمهایِ ( معناهایِ ) زیر بوده است:
1 - "عملِ گُذاشتن Lassen،
رهاسازی، واگذاری، عملِ ترک کردن Verlassen،
2 - اجازه عبور دهی ( برای آب و دیگر چیزها ) Durchlassen،
پالایندگی، پالایشگری، صافی گذاری Filtern
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در زبانِ اوستایی، مجهولی/گذشته یِ کارواژه یِ " هَرِز"، " هَرشتَ harshta" بوده است. در فرتورِ زیر PPfP نشاندهنده یِ همین است.
از دیدِ ریخت شناسی، واژگانِ " هَرِز /هَرشتَ" بمانندِ دو واژه یِ " وَرز / وَرشتَ" در زبانِ اوستایی می باشند. کارواژه یِ " ورزیدَن" در پارسیِ کُنونی به واژگانِ اوستاییِ "وَرز /ورشتَ" بازمی گردد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در زبانِ پهلوی ما واژگانِ " هیشتَن" ، "هیل - "، " هیرز - " را داریم که به روشنی با کارواژه یِ " هشتَن" ، "هلیدن"و"هل" در پارسیِ کُنونی همریشه است.
دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهای ایرانی رواگمند ( =رایج ) بوده است ( در پهلوی "هیر ( ز ) به هیل"/در پارسیِ کُنونی "هر به هل" ) . چنین می نماید که آوایِ "ز" در واژه یِ " هیرز" در گذر زمان زدوده شده است.
" هیشتَن" در زبانِ پهلوی به چمِ " گذاشتن، قراردادن، ترک کردن، رها کردن، واگذاردَن، واداشتَن و. . . " بوده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در پارسیِ کُنونی "هشتَن" همچم با کارواژه یِ " lassen" در زبانِ آلمانی است.
اینکه ریشه یِ واژه یِ " هشتَن" بسته به موقعیتهای گوناگون با کارواژه هایِ " ent. lassen/durch. lassen/ver. lassen/be. lassen" همچم هستند، خودگویایِ این موضوع است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشتها ( references ) :
1 - بخشِ 1792، 1793، 1794 از نبیگِ " فرهنگنامه یِ ایرانیِ کهن Altiranisches Woerterbuch" نوشته یِ " Christian Bartholomae"
2 - فرهنگِ ریشه هایِ هندواروپاییِ زبان فارسی

هشتنهشتنهشتن
در شهر میبد استان یزد ، هنوز استفاده می شود و واژه ای زنده که آنجا متروک حساب نمی شود
آنجا گذاشتن به صورت هِشتن ، یا اِشتن استفاده می شود
برای برداشتن و برگزیدن ، گفته می شود:
وَهیشتن

...
[مشاهده متن کامل]

( ه‍ ) در هشتن و وهیشتن در آن گویش ، حالتی بین ( ئ ) و ( ه ) دارد
کلمه ی فارسی پهلوی ساسانی، ماه اردیبهشت، به صورت
�اشاوهیشته�
یعنی راستی برگزیده و برتر
یا بهترین راستی

هِشتن به معنی نهادن یا گذاشتن در کازرون و کهمره جات به کار برده میشه. مثلا:
هِشتَم:نهادم ( کازرونی )
بِهل:بگذار ( کوهمره ای )
می توان اینگونه نیز پنداشت:
چون در زبانهای ایرانی و هندواروپایی دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) رواگمند ( رایج ) بوده است، ( هر، هرز ) در پیوند با کارواژه یِ ( هشتن ) ، ( هل ) شده است.
( هر ) به ( هل )
در مازندرانی بِشتِن ( بِشت، اِل )
بشتِمِه: گذاشتم
ِالِمِبه: می گذارم
پیوست گفته های پیشین:
بُن کنونی کارواژه ( یشتن ) ، ( یَز ) می باشد که در این صورت بُن کنونی کارواژه هشتن ( هَز ) می شود.
نکته : هر چند که در نبیگ ( کتاب ) هایِ بُنواژه شناختی، واژه stehen در زبان آلمانی را با واژه ( ایستادن ) همریشه می دانند ولی این واژه در زبان آلمانی ( اِشتِهِن ) واگویی می شود و به معنای ایستادن و پابرجا گذاشتن می باشد که از همین رو این واژه با واژه ( هشتن ) نیز همریشه است و در زبان ولزی نیز هِلا ( HELA ) می گویند که هلیدن را تداعی می کند ( ناهمسو با گفته های پیشینم ) .
...
[مشاهده متن کامل]

ولی به واژه هشتن و همخانواده هایش در زبان اوستایی هَرز، هِرِزِنتی و در پهلوی هشتن و هیرز می گفتند. به گمان خودم بر پایه آنچه در زبانهای اوستایی و پهلوی و بُن کنونی یشتن دیده می شود، دگرگونی آوایی ( ش ) به ( ز ) رخ می دهد ولی این تنها یک دیدگاه شخصی است.

به گمان من بُن کنونیِ این کارواژه نمی تواند ( هل ) باشد. کارواژه های با آوای ( ش ) هنگام ترادیسش به بُن کنونی یا با همان آوای ( ش ) واگوییده می شوند و یا به ( ر ) دگرگون می شوند.
گونه یِ نخست:
دگرگونی آوایی ( ش ) به ( ر ) :
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه:
( گذشتن ) به بُن کنونیِ ( گذر )
( داشتن ) به بُن کنونیِ ( دار )
( کاشتن ) به بُن کنونیِ ( کار )
( انگاشتن ) به بُن کنونیِ ( انگار )
( پنداشتن ) به بُن کنونیِ ( پندار )
و. . . که در این ترادیسش ( تبدیل ) می بایست بُن کنونی واژه هشتن، ( هر ) باشد.
گونه یِ دوم:
کارواژه های با آوای ( ش ) ، به همانجور با آوای ( ش ) برجای می مانند.
کُشتن به بُن کنونی ( کُش )
کشیدن به بُن کنونی ( کِش )
و. . .
بنابر این دیدگاه، بُن کنونی واژه هشتن، ( هش ) می شود.
ترادیسش از ستاک به بُن کنونی پیروِ قاعده است و کسانی که این ترادیسش ها را پیرو هیچ قاعده ای نمی دانند، سخن گزافی می گویند.

در پارسی میانه hištan به چم اجازه دادن
گذاشتن - قرار دادن - اجازه داد
هشتن : گذاشتن ، گذشته هِل به معنای بگذاراست مانند کلمه نهاد که گذشته نِه می باشد.
ه مکسور. ت مفتوح
مصدر است. به معنای گذاشتن. . رهاکردن. .
افعال آن صرف می شده است.
هشتم هشتی هشت. . .
نهشتن ( نگذاشتند ) . . می هشتن ( می گذاشتند ) . . کاشکه هشتی بیدن ( کاش گذاشته بودند )
...
[مشاهده متن کامل]

فعل امر آن "بله" است ( بگذار ) . و فعل نهی آن "نله" ( نگذار ) است.
از واژه های متروک در برخی روستاهای فارس در محل شهر باستانی استخر.

کنار گذاشتن، رها کردن، ترک کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس