هسته

/haste/

    nucleo-
    nucleus
    pit
    (fruit-) stone

فارسی به انگلیسی

هسته اتش
fireball

هسته ای
nuclear

هسته حزب
cell

هسته دار
nucleate, nutty

هسته دار شدگی
nucleation

هسته ساختن
nucleate

هسته ساز
nuclear

هسته سازی
nucleation

هسته سان شدن
nucleate

هسته سان کردن
nucleate

هسته سیب
core

هسته گردوی سفید
butternut

هسته گلابی
core

هسته مانند
nuclear

هسته مرکزی
cadre, kernel, nucleus, pivot

هسته میوه
stone

هسته های اتمی را در معرض جریان ذرات اتمی قرار دادن
bombard

هسته کش
nutpick

هسته کوچک
pip

هسته ی چیزی را در اوردن
stone, seed

مترادف ها

atom (اسم)
اتم، هسته، ذره تجزیه ناپذیر، جوهر فرد، جزء لایتجزی، کوچکترین ذره

core (اسم)
هسته، چنبره، مغز ودرون هرچیزی

nucleus (اسم)
هسته، لب، اساس، مغز

kernel (اسم)
هسته، دانه، شالوده، مغز، تخم، هسته اصلی، مغزهسته، خستو

stone (اسم)
هسته، سنگ، سنگ میوه

پیشنهاد کاربران

واژه هسته
معادل ابجد 470
تعداد حروف 4
تلفظ haste
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی:astak] ‹استه›
مختصات ( هَ تِ ) ( اِ. )
آواشناسی haste
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
منبع عکس. فرهنگ فارسی عمید

هسته
در زبان دانش ( جدا از گویش های گوناگون فارسی ) هسته به مغز و مرکز یک ساختار یا یک شیء گفته میشود؛ برای نمونه : هسته اتم یعنی بخش مرکزی اتم که جایگاه پروتون و نوترون است و در زبان لاتین �نوکْلِئوس� نامیده میشود.
در گویش برخی از شهرهای استان یزد مثل تفت و نیز خود شهر یزد کلمه تنه tane به معنی هسته نیز بکار می رود مثلا می گویند مغز تنه زردآلو خوشمزه است اما مغز تنه شفتالو باید شیرین شود
Pit
کانون ، محور ، زیرساخت
پیوستگی منظم اعمال و حوادث و داستان که مبتنی بر رابطه علت و معلولی است
Dande/در گویش شهرستان بهاباد به هسته ی بعضی از میوه جات دنده می گویند دنده ی زردآلو، دنده ی خرما
هسته CORE :[اصطلاح جامعه شناسی] کشورهای هسته در اقتصاد جهانی کشورهایی هستند که در نتیجه صنعتی شدن کامل جایگاهی مرکزی را در اقتصاد جهانی اشغال کرده اند ( این کشورها اساساً ایالات متحده آمریکا، اروپای غربی و ژاپن را شامل می شوند ) .
منبع https://rasekhoon. net
Hasteh/به معنای وجود دارد، در گویش کرمان به جای کلمه رایج /هست یا ِ هِ/ و کلمه تهرانی ( هستش یا هسش ) از این کلمه استفاده می شود اما در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی هسته از مخفف آن کلمه ی هسه /hasse/
...
[مشاهده متن کامل]
استفاده می شود. مثال، امروز در مسجد مراسم هسه، علاوه بر کلمه ی هسه، از حرف /هِ/ در آخر عبارت یا کلمه به همین معنی استفاده می شود مثالِ عبارت، امروز در مسجد مراسمْ هِ، که جمله معمول آن می شود امروز در مسجد مراسِمِه اما مثالِ کلمه، لیوان هِ یعنی آیا لیوان هست به این مضمون که سر سفره لیوان کمه آیا لیوان دیگری هست که مثلاً ببرم، درضمن لیوان هِ با لیوانه تفاوت معنایی دارد لیوانه یعنی این لیوان است یا آیا این لیوان است که با کلمه ی قبلی می بینیم که تفاوت معنایی دارد.

مرکز

بپرس