هرمز

/hormoz/

    hormoz
    hormuz

پیشنهاد کاربران

پارسی باستان: اهورامزدا
پارسی میانه: اورمزد
پارسی نو: اورمزد یا هرمز
برخی با استدلال اینکه نام اهورامزدا چون در سرودهای فارسی نیومده میگن پس ساختگی هست و اصلا همچین چیزی نبوده و پهلوی ها ساختن.
...
[مشاهده متن کامل]

خیر اونا چرت میگن. نام اهورامزدا در سرودهای فارسی نیامده چون اصلا این ریخت باستانی هست! در فارسی میانه و نو شده اورمزد و ده ها بار از فردوسی تا خاقانی شروانی از اون نام بردن.
فردوسی میگه:
بیاراید این آتش زردهشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر
اینجا روشن داره به اوستا و زرتشت و خدای اهورامزدا میپردازه.
سنایی میگه
ار همه اورمزد و کیوانند
جمله حیران چو نقش ایوانند
اینجا اشاره به ستاره هرمز میکنه که منظور سیاره مشتری یا ژوپیتر هست.
و ستاره کیوان که منظور سیاره زحل یا ساترن هست
تمدن های کهن نام خدایان بر کرات می گذاشتند
عطارد که در فارسی تیر هست و در لاتین مرکوری
زهره که در فارسی ناهید یا آناهیتا و در لاتین ونوس
مریخ که در فارسی بهرام هست و در لاتین مارس
همینطور تا پایان که اسم خطاهای ایرانی و رومی هست.
خاقانی شروانی ( همشهری پانترک های نازنین ) هم میگه
شیر با گاو و بره گرگ آشتی کرده به طبع
آشتی شان اورمزد مهربان انگیخته
و ده ها مورد دیگه که ننوشتم
در سایت گنجور هست
آخرین مورد که معاصر نیست ماله سیف فرغانی هست که سده ۷ سروده شده
پس می بینیم وجود داشته و با اینکه یک خدای منسوخ بوده ردپاش همچنان در ادب پارسی بوده حتی با اینکه شاعران نام برده مسلمانان مومنی بودند به گواه تاریخ.
و هرکی منکر میشه یا ناآگاه هست یا میدونه ولی پانترکه خب

هرمز ریخت فارسی نوی واژه اهورامزداست که تلفظ فارسی باستانی هست
ربطی به اور ترکی و هرمس یونانی نیز ندارد
ولی پانترک چون شعور ندارد و به فرهنگ ایرانی حسادت می ورزد این را نمیفهمد!
لارک
هرمز: این که دکتر معین در پانویس برهان قاطع آن را از واژه های اهورامزدا، ارمز، ارمزد، اورمزد، هورمز، هورمزد، و هرمزد دانسته، از دید آوایی نمی تواند درست باشد؛ زیرا مَزدا، اُرمَز، اورمَز، هورمَز، هرمَزد، همه آوای زَبَر ( فتحه ) دارند و می بایست هُرمَز خوانده می شده و نه هُرمُز.
...
[مشاهده متن کامل]

پس می توان گفت که هرمز از دو بخش ساخته شده است: هُر که همان هور ( خورشید ) است و مز که در پهلوی دارای دو معنی است: 1 - موز. 2 - بالیدن، بالندگی، رشد.
از این رو هرمز یعنی خورشید بالندگی بخش.

هرمز ( پارسی میانه: Hormezd ) یکی از نجیب زادگان ساسانی در سده سوم میلادی در زمان حکومت شاپور یکم و دبیربد دربار بود.
از او در سنگ نوشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت به عنوان پدر دبیربد دیگری به نام هرمز یاد شده است. نام او فقط در سنگ نوشته پارسی میانه ثبت شده و در سنگ نوشته پارتی و یونانی اثری از آن نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

گرچه منشأ خانوادگی وی مشخص نیست، اما با توجه به موقعیت او و پسرش، می توان استنباط کرد که خانواده او از گذشته دبیر بوده اند. در یک متن مانوی اشاره ای به دبیری به همین نام شده است که به دستور شاپور، توصیه نامه های مانی را به شاهزادگان ساسانی نوشته است. ممکن است فرد موجود در آن متن و این هرمز یک شخص باشند.

هرمزهرمز
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/هرمز_(پدر_هرمز_دبیربد)
هرمز. [ هَُ م ُ ] ( اِخ ) نام ستاره مشتری است. ( برهان ) . برجیس. ( یادداشت به خط مؤلف ) . اورمزد. در یونانی هرمس به معنی عطارد است و رومیان قدیم مشتری رارب الارباب میدانستند
شکل صحیح کلمه اورمز می باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

که در تغییر یافته یونانی منشعب از اصل هرمس دیده میشه بدون د در انتها . .
اورمک به تورکی یعنی شبکه سازی . . بافتن . .
به همین دلیل اسامی شهرهای تورکی با اور داریم . .
اورمیه / اورگنج / اورفا / اورومچی یا شکل اولیه اور سومر
در سخنرانی یعنی انسان راستگو . . یعنی نمیبافه

بزرگترین سیاره، سیاره ایست که نور بیشتری از خورشید می گیرد یا به عبارتی مشتری نور خورشید است. نتیجه: بزرگترین سیاره منظومه شمسی، مشتری است.
با بستن تنگه هرمز ، بزرگترین مشتری های نفت دچار مشکل می شوند تصور کنید که کشتی های زیادی پشت تنگه منتظر ورود به خلیج فارس هستند که تنگه توسط ایران قوی بسته شده است. نتیجه: نام دیگر مشتری، هرمز است.
...
[مشاهده متن کامل]

برای یادسپاری آسانتر برجیس از نام های مشتری در نظر گرفتن این جمله شاید موثر باشد:مشتری برای خرید و ساخت برج، زیاد است یا برای برجیس/berjis/ می توان تصور کرد که برجیس در اصل بُرجیست/borjist/ بوده و این داستان سیاره مشتری است که بزرگترین سیاره منظومه شمسی است چراکه اگر به عکس سیارات منظومه شمسی نگاه کنیم می بینیم عطارد، زهره، زمین و مریخ این چهار سیاره در حد و اندازه های یکدیگرند تا این که به مشتری می رسیم یک دفعه متوجه می شویم که با یک سیاره خیلی بزرگ روبرو هستیم که مانند برج بسیار بزرگی در بین سیارات می درخشد. نتیجه: نام دیگر مشتری برجیس است.

هرمز
هور مز
هور=خور=خورشید
مز=مزد=پاداش
هرمز=پاداش خورشید
قبلا ایرانیان خورشید پرست بودن .
از نظر ایرانیان باستان یعنی پاداش خدا
🌏 🪐 نام سیارات منظومه شمسی به همراه تصویر. . .
هرمز
تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی:
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
...
[مشاهده متن کامل]

Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی

هرمز:Hermoso/Hermosa در زبان اسپانیایی یعنی زیبا
هرمز همان هرمس خدای بازرگانی و تجارت، دزدی، سخنوری یونان است
هرمس . [ هَِ م ِ ] ( اِخ ) ستاره ٔ مشتری . ( برهان ) . هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد

هرمز از فعل هورماق ( بافتن موی سر ) . و هوروک می باشد. هورمز یعنی نمی بافدو تورکی است. . . . رامهرمز ( هر کلمه ایی رام داشته باشد. تورکی است. بایرام. شهرام. پارام پارچا. مهرام. بهرام. . . . رام شیر )
هرمز:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "هرمز " می نویسد : ( ( هرمز در پهلوی در ریخت اهر مزد ohrmazd بکار می رفته است. ریخت فرجامین از دیگرگونی "اهورامزدا" است در اوستایی؛ ریخت هایی دیگر از آن "اورمزد " و "هرمزد " است. اهورامزدا در اوستایی به معنی "سرور فرزانه" است. " هر مزد " در بیت نام نخستین روز از روزهای سی گانه ی ماه است. در گاهشماری ایرانی ، پایه بر روز نهاده می شده است نه بر هفته . از این روی، هر کدام از روزهای ماه را نامی بوده است. نخستین آنها "هرمز" نام داشته است و واپسینشان " نیران روز" . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( سر سال نو، هرمز فَوْرَدین ؛
برآسوده از رنجْ تن، دل زکین . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 270. )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس