chaos (اسم)اشفتگی، هرج و مرج، شلوغی، بی نظمی کاملanarchy (اسم)هرج و مرج، اغتشاش، بی نظمی، بی قانونی، بی ترتیبی سیاسی، خودسری مردمbabel (اسم)هرج و مرج، اغتشاش، سخن پر قیل و قال، شلوغی، بنای شگرف، طرح خیالیhelter-skelter (اسم)هرج و مرجanarchic (صفت)هرج و مرج، مربوط به اشفتگی اوضاع، پرهرج ومرجanarchical (صفت)هرج و مرج، مربوط به اشفتگی اوضاع، پرهرج ومرج
شهر هَرکی هَرکی شدهدرهم وبرهم، به هم ریخته، درهم آمیختگی، بی نظمی، انارشیاغتشاش. بی نظمیسنگ روی سنگ بند نشدنشیر تو شیراسپانیا دوباره به هرج و مرج کشیده شدانارشی. . . . . بلبشو . . . . . ولوله . . . . .آل و آشوبحرکات و معنی هرج و مرجغار و غورآنارشی ، بلبشوبلبشوآشفتگیانارشیشلوغیمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)+ عکس و لینک