هر

/har/

    an
    any
    each
    every
    per
    what
    whichever

فارسی به انگلیسی

هر از گاهی
periodically, occasionally

هر ان
momentarily

هر ان کس که
whoever, whomsoever

هر انچه
whatsoever, whatever, whatever

هر انکه

هر بعد از ظهر
afternoons

هر جا زی
cosmopolitan

هر جور که شده
howsoever

هر چند وقت
occasionally

هر چه زودتر
as early as possible

هر چه زودتر بهتر
the sooner the better

هر چه که
whatever, whatsoever

هر چی
whatever

هر چیز
anything, everything

هر چیز بیرون زده
jut

هر چیز لول مانند
tube

هر چیز که
whatever

هر چیزی
what

هر دو
ambi-, both, up, both

هر دو یک بار
bi-, bi-

مترادف ها

every (صفت)
همه، هر، هر کس، هر کسی

any (صفت)
هر، هیچگونه

each (صفت)
هر، هر یک، هر یکی

پیشنهاد کاربران

این داعا
از جنس همون �جعلیات ضدعلمی� هست که معمولاً در شبکه های اجتماعی منتشر میشه و هیچ ارزش زبان شناسی نداره. برای ردّ این ادعاها باید هم از شواهد زبان شناسی تاریخی استفاده کنیم، هم از منابع معتبر دانشگاهی. اجازه بدهید یکی یکی جواب بدم:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
۱. ادعا: �فارسی مشتق از ترکی است و هر/که/کس/کی ترکی اند�
🔻 پاسخ:
زبان فارسی ( فارسی میانه و فارسی نو ) به طور قطعی یک زبان هندواروپایی از شاخه ی ایرانی است. این موضوع با شواهد تطبیقی روشنه:
واژه ی �که / kē� در فارسی میانه ( و اوستایی ka ) به عنوان ضمیر پرسشی و موصول وجود داشته:
اوستایی: ka = که، چه کسی ( Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch, 1904 )
سانسکریت: kas = چه کسی ( Whitney, Sanskrit Grammar, �421 )
فارسی میانه ( پهلوی ) : kē = که ( MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971 )
یعنی �که / کی� در فارسی، هزاران سال پیش از ورود ترکان به ایران، در زبان های ایرانی وجود داشته و ریشه اش کاملاً هندوایرانی است.
واژه ی �کس� هم از همین ریشه ساخته شده:
اوستایی: kas - = کسی ( Bartholomae, 1904 )
فارسی باستان: kasaka - = کسی ( Kent, Old Persian Grammar, 1953 )
فارسی میانه: kas = کس ( MacKenzie, 1971 )
👉 بنابراین �که / کی / کس� ریشه ی ایرانی دارند، نه ترکی.
- - -
۲. ادعا: �هر به معنی any هست و ترکی است�
🔻 پاسخ:
�هر� در فارسی از ریشه ی ایرانی باستان harwa - ( اوستایی: harwa - = همه، هر ) است.
اوستایی: harwa = همه ( Bartholomae, col. 1777 )
سانسکریت: sarva - = همه ( ریشه ی مشترک هندواروپایی solwo - = همه )
فارسی میانه: harw - , har = هر، همه ( MacKenzie, 1971 )
فارسی نو: �هر�.
👉 این ریشه در زبان های هندوایرانی مشترک است و هیچ ربطی به ترکی ندارد.
- - -
۳. ادعا: �قواعد ترکی باعث شده که فارسی این ساختارها را داشته باشد�
🔻 پاسخ:
این ادعا نادیده گرفتن کل تاریخ زبان شناسی تطبیقی است.
ساخت موصولی و پرسشی با *ka - /*kʷo در زبان های هندوایرانی و حتی هندواروپاییِ غیرایرانی دیده می شود:
یونانی باستان: tis / ti = کسی / چه چیزی
لاتین: quis / quid = چه کسی / چه چیزی
سانسکریت: kas / kim = چه کسی / چه چیزی
اوستایی: kas / ka = کسی / که
👉 همان الگویی که در فارسی داریم، در لاتین، یونانی، سانسکریت و اوستایی هم هست؛ این نشان می دهد ریشه ی آن هندواروپایی است، نه ترکی.
- - -
۴. ادعا: �کلمه ی کسی از ترکی ساخته شده ( هر که سی ) �
🔻 پاسخ:
� - ی� در �کسی� در فارسی پسوند اسم ساز صفتی است، نه ضمیر ترکی.
در فارسی میانه: kas - ē = کسی ( MacKenzie, 1971 )
در فارسی نو: �کسی�.
👉 بنابراین �کسی� ادامه ی مستقیم سنت واژه سازی ایرانی است و هیچ ارتباطی به پسوند ترکی ندارد.
- - -
۵. درباره ی �قانون هماهنگی آوایی�
درست است که در ترکی �قانون هماهنگی واکه ای� وجود دارد ( مثلاً ev - ler ولی okul - lar ) .
اما فارسی چنین قانونی ندارد و بسیاری از واژه های فارسی ( چه اصیل ایرانی چه وام واژه ) این را نقض می کنند. مثال: �کتاب ها، دوست ها، دیوارها�.
👉 بنابراین تصور اینکه فارسی از روی �قانون آوایی ترکی� ساخته شده، بی اساس است.
- - -
منابع معتبر برای بررسی این موضوع
1. Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch. Strassburg, 1904.
2. Kent, Roland G. Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon. New Haven, 1953.
3. MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. London, 1971.
4. Whitney, William D. Sanskrit Grammar. Leipzig, 1889.
5. Windfuhr, Gernot. The Iranian Languages. Routledge, 2009.
- - -
✅ نتیجه:
تمام واژه هایی مثل �که، کی، کس، هر� از ریشه های بسیار کهن ایرانی و هندواروپایی اند و در متون اوستایی، پهلوی و سانسکریت گواهی روشن دارند. نسبت دادن آن ها به ترکی، یک تحریف آشکار و ضدعلمی است.
- - -

هِر = ( پهلوی ) دارایی ، مال
همریشه با هِریه به معنی ثروت
" هر چه هست. هرچه خودتان می خورید. هرچه خودتان دارید ":ماحضر. ما حضری.
آسیاب
واژه هر در نسک پهلوی و پارسیگ دوره ساسانی.
که برای نویسه آن به هزوارش آن را ( کرا ) مینوشتند و آنرا هر می خواندند .
هر
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
هرهرهرهر
هر واژه کاملا فارسی است و اینگلیسیش میشه every و each
( ( در اون بالای بالای این صفحه کلمه an - any آورده شده که اینها در اینگلیسی از بنیان با کلمه ( هر ) فرق دارند ) )
گربه
واژه هر
معادل ابجد 205
تعداد حروف 2
تلفظ har
نقش دستوری صفت اشاره
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: har]
مختصات ( هَ دَ ) ( ص نسب . )
آواشناسی har
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژگان مترادف و متضاد
همه ، کل
به جز موارد ذکر شده و مطالبی که دوستان فرمودند، در لهجه عامیانه عربی، هَرّ به معنی مدفوع کرد، رید، است چه حیوان و چه انسان، هرار به معنی مدفوع، گُه است.
هر hər: [اصطلاح صنایع دستی] نقش ابر
در لری خورشید و در پارسی باستان هم به این معناست
در لکی یعنی پایین
قط، گربه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)