دیکشنری
مترجم
بپرس
هجوم کردن
to rush
to make an attack
to crowd
to swarm
دنبال کنید
مترادف ها
invade
(فعل)
حمله کردن بر، تجاوز کردن، تهاجم کردن، هجوم کردن، تاخت و تاز کردن در
پیشنهاد کاربران
هجوم کردن : هجوم آوردن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص363 ) .
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها