prairie schooner
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
دشت، جلگه، هامون، قاع، میدان یا محوطه جنگ
پیشنهاد کاربران
هامون فیلمی اجتماعی و سورئالیستی است که در سال ۱۳۶۸ به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شد. از بازیگران سرشناس این فیلم می توان از خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، عزت الله انتظامی و فتحعلی اویسی نام برد.
داریوش مهرجویی گفته که داستان این فیلم با الهام گرفتن از بوف کور صادق هدایت نوشته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
حمید هامون که با همسرش، مهشید، پیوسته، کش مکش دارد زندگی کابوس گونهٔ خود را بازنگری می کند. او که سرگرم نوشتن سخن نامه ای دربارهٔ عشق و ایمان است، در پی دوست دیرین و راهنمایش علی عابدینی می گردد. خانه و کاشانه را رها می کند و دست به کارهای دیوانه واری می زنند. او در حالتی پریشان، در پی شکایت هایش خود را به موج های دریا می سپارد. اما ( عابدینی ) به دادش می رسد. همچنین، این فیلم به دغدغه های جوانان روشن اندیش پس از انقلاب میان دنیاخواهی و آرمان خواهی می پردازد. نمایی از آرمان خواهی که به دلیل مهرِ دنیوی ( زیبایی و… ) در آشفتگی است و در برابر آن ( علی عابدینی ) فردی که برنامه اش با خودش روشن است و دنیا را فدای آرمان ها و عقایدش کرده است.
این فیلم در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است.
هامون نخستین بار در هشتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش درآمد و با آنکه جایزه بهترین فیلم را نگرفت ( داوران جایزه را به مهاجر حاتمی کیا دادند ) اما با کسب شش جایزه از جمله جایزه ویژه هیئت داوران و بهترین کارگردانی و فیلمنامه و بازیگر نقش اول مرد، فاتح اصلی جشنواره لقب گرفت. استقبال منتقدان از هامون گسترده و بی سابقه بود. اما این فیلم مخالفان جدی از میان مدافعان ایدئولوژیک حکومت و تأثیرگذار بر تصمیمات و نظرات مسئولان بلندپایه نظام داشت. مرتضی آوینی در نقدی بر فیلم نوشت:
کسی نیست به آن اجنبی ها بفهماند که در اینجا آنچه هنوز در میان مردم زنده است اشعار رثایی محتشم کاشانی است نه معرهای آقای احمد شاملو؛ در اینجا کتاب طوبا و معنای شب سه بار تجدید چاپ می شود. اما یک نسخه از آن در خانه های مردم نیست و جز مشتی خانم ها و آقایان اشراف مترف غرب زده و بوالفضول، کسی به سراغ این چیزها نمی رود. کسی نیست به آن اجنبی ها بفهماند که در اینجا سرنوشت روشنفکر به مرگی تدریجی ختم می شود. حتی «علی جونی آقای مهرجویی» هم از عهده نجات از بر نمی آید. «مهشید»، زن هامون، از آن «روشنفکرهای شاملویی» است که خود را در مجلات آدینه و دنیای سخن پیدا کرده اند؛ از «کتابسرا» خرید می کنند و پاتوقشان گالری سیحون است و اولین راندووی آنها هم در کتابسرا است. نماینده تمام عیار اینها در زمان آن ملعون، کیوان خسروانی و کامران دیبا بودند که تا خرخره در یک اشرافیت فاسد لجن غرق بودند. اما قصرهایشان را با کاهگل و آب نما و بادگیر و طاق های گنبدی شکل و کاشی می ساختند. مثل هامون و مهشید در جست وجوی احساس نوستالژی، به شاه عبدالعظیم و امامزاده ابراهیم و یحیی می رفتند و حتی با لبان خمرآشنا و گناه آلوده خویش ضریح مقدس مردان خدا را هم می آلودند، اما در عین حال، با یکدیگر رسماً ازدواج می کردند و خانواده ای کاملاً مردانه ( ! ) تشکیل می دادند.
![هامون](//img.abadis.ir/comments/words/هامون/050314.webp)
داریوش مهرجویی گفته که داستان این فیلم با الهام گرفتن از بوف کور صادق هدایت نوشته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
حمید هامون که با همسرش، مهشید، پیوسته، کش مکش دارد زندگی کابوس گونهٔ خود را بازنگری می کند. او که سرگرم نوشتن سخن نامه ای دربارهٔ عشق و ایمان است، در پی دوست دیرین و راهنمایش علی عابدینی می گردد. خانه و کاشانه را رها می کند و دست به کارهای دیوانه واری می زنند. او در حالتی پریشان، در پی شکایت هایش خود را به موج های دریا می سپارد. اما ( عابدینی ) به دادش می رسد. همچنین، این فیلم به دغدغه های جوانان روشن اندیش پس از انقلاب میان دنیاخواهی و آرمان خواهی می پردازد. نمایی از آرمان خواهی که به دلیل مهرِ دنیوی ( زیبایی و… ) در آشفتگی است و در برابر آن ( علی عابدینی ) فردی که برنامه اش با خودش روشن است و دنیا را فدای آرمان ها و عقایدش کرده است.
این فیلم در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است.
هامون نخستین بار در هشتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش درآمد و با آنکه جایزه بهترین فیلم را نگرفت ( داوران جایزه را به مهاجر حاتمی کیا دادند ) اما با کسب شش جایزه از جمله جایزه ویژه هیئت داوران و بهترین کارگردانی و فیلمنامه و بازیگر نقش اول مرد، فاتح اصلی جشنواره لقب گرفت. استقبال منتقدان از هامون گسترده و بی سابقه بود. اما این فیلم مخالفان جدی از میان مدافعان ایدئولوژیک حکومت و تأثیرگذار بر تصمیمات و نظرات مسئولان بلندپایه نظام داشت. مرتضی آوینی در نقدی بر فیلم نوشت:
کسی نیست به آن اجنبی ها بفهماند که در اینجا آنچه هنوز در میان مردم زنده است اشعار رثایی محتشم کاشانی است نه معرهای آقای احمد شاملو؛ در اینجا کتاب طوبا و معنای شب سه بار تجدید چاپ می شود. اما یک نسخه از آن در خانه های مردم نیست و جز مشتی خانم ها و آقایان اشراف مترف غرب زده و بوالفضول، کسی به سراغ این چیزها نمی رود. کسی نیست به آن اجنبی ها بفهماند که در اینجا سرنوشت روشنفکر به مرگی تدریجی ختم می شود. حتی «علی جونی آقای مهرجویی» هم از عهده نجات از بر نمی آید. «مهشید»، زن هامون، از آن «روشنفکرهای شاملویی» است که خود را در مجلات آدینه و دنیای سخن پیدا کرده اند؛ از «کتابسرا» خرید می کنند و پاتوقشان گالری سیحون است و اولین راندووی آنها هم در کتابسرا است. نماینده تمام عیار اینها در زمان آن ملعون، کیوان خسروانی و کامران دیبا بودند که تا خرخره در یک اشرافیت فاسد لجن غرق بودند. اما قصرهایشان را با کاهگل و آب نما و بادگیر و طاق های گنبدی شکل و کاشی می ساختند. مثل هامون و مهشید در جست وجوی احساس نوستالژی، به شاه عبدالعظیم و امامزاده ابراهیم و یحیی می رفتند و حتی با لبان خمرآشنا و گناه آلوده خویش ضریح مقدس مردان خدا را هم می آلودند، اما در عین حال، با یکدیگر رسماً ازدواج می کردند و خانواده ای کاملاً مردانه ( ! ) تشکیل می دادند.
![هامون](http://img.abadis.ir/comments/words/هامون/050314.webp)
در مصر به کاهن اعظمِ دربارِ فرعون ( حالا نمیدونم که همون وزیر اعظمه یا نه ) میگفتن ha amun ( ها امون ) یعنی پادشاه آمون یا کاهن اعظم، یعنی کسی که از سایر روحانیونیشون بالاتره. amun نام خدای برتر مصریان بوده مثل اَهورا در دین زرتشتی برای ما.
... [مشاهده متن کامل]
مصریان باستان عربی صحبت نمیکردن بنابراین تلفظ این کلمه در زبان عربی که در قرآن ( در رابطه و داستان فرعون ) اومده به آمون میگن اَمان، ها اَمان ha aman.
... [مشاهده متن کامل]
مصریان باستان عربی صحبت نمیکردن بنابراین تلفظ این کلمه در زبان عربی که در قرآن ( در رابطه و داستان فرعون ) اومده به آمون میگن اَمان، ها اَمان ha aman.
هامون از واژه همیان به معنای جایگاه و ظرف میاد و در لفظ عامه به گودی در جلگه که در ان جمع میشود می گویند برای همین در جنوب کرمان و سیستان بلوچستان دریاچه هایی که در جلگه هستند رو هامون میگویند مانند هامون جازموریان در جنوب کرمان و دریاچه هامون
با سپاس از وهسودان مرزبان = اینک فهمیدم چرا هموار به چم اتحاد یا با هم بودن نیست چرا که هاموار باید بوده باشد به چم صاف مانند و بعد ها دام به چم ابزار یا لابی برای گستردن تله بکار برده شد که اهنگش ( منظورش ) در پهنه گسترده شده بوده بِچَم هام
... [مشاهده متن کامل]
دامنه نیز ار همین هام / هامان / دامان / هامون / همن / همند و . . . آمده که نشان میدهد ریشه واژه یا هام بوده یا هِم و نه هَم ( با )
... [مشاهده متن کامل]
دامنه نیز ار همین هام / هامان / دامان / هامون / همن / همند و . . . آمده که نشان میدهد ریشه واژه یا هام بوده یا هِم و نه هَم ( با )
هامون بعنی چزابه چون همانده پری است چون خداهاروت وماروت در همین چهاراه جهان در تپه میشداغ زندانی کرد
هامون بچم هموار است
سپه بود بر کوه و هامون و راغ
دل رومیان بد پر از درد و داغ.
ز هامون برآمد به کوه بلند
برادْرْش بسته بر اسپی سمند.
ستور از در شهر بیرون بریم
همه ساز ره را به هامون بریم.
... [مشاهده متن کامل]
از افکنده شد روی هامون چون کوه
ز گرزش شدند آن دلیران ستوه.
چو کاووس لشکر به خشکی کشید
کس اندر جهان کوه و هامون ندید.
فردوسی.
همیشه تا که بهاران و روزگار بهار
فرونهد ز بر کوه سر به هامون هین.
فرخی
هر کجا هامون باشد بسیار آب بگیرد و هرجا بلند باشد کم تر گیرد، سفرنامه
سپه بود بر کوه و هامون و راغ
دل رومیان بد پر از درد و داغ.
ز هامون برآمد به کوه بلند
برادْرْش بسته بر اسپی سمند.
ستور از در شهر بیرون بریم
همه ساز ره را به هامون بریم.
... [مشاهده متن کامل]
از افکنده شد روی هامون چون کوه
ز گرزش شدند آن دلیران ستوه.
چو کاووس لشکر به خشکی کشید
کس اندر جهان کوه و هامون ندید.
فردوسی.
همیشه تا که بهاران و روزگار بهار
فرونهد ز بر کوه سر به هامون هین.
فرخی
هر کجا هامون باشد بسیار آب بگیرد و هرجا بلند باشد کم تر گیرد، سفرنامه
ابطح
هامون: در پهلوی هامن hāmon بوده است .
( ( که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 270. )
( ( که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 270. )
هامون به معنی پست و همکاری زمین است و نام دریاچه ای در سیستان
نام دریاچه ایی در سیستان و بلوچستان که آب آن از رود افغانستان ( غوغا ) طبق قرارداد ایران و افغانستان وانگلییس بعنوان میانجی بایدتامین شود که دولت جمهوری اسلامی به دلیل اینکه از مرز هوایی انها هر طور که
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بخواهد استفاده میکند توان وقدرت گرفتن حق السهم این آب را از انها ندارد واین دریاچه رو به نابودی است خاک بر سر هرچی بی لیاقته
نابودگر کره زمین
قاع
هامون درزبان خلج میشودنابودوریزریز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)