هارون الرشید

/hArunorraSid/

    harun al-rashid

پیشنهاد کاربران

أبو جعفر هارون بن محمدالمهدی بن أبی جعفر المنصور مشهور به هارون الرشید ( زایش ۱۴۹–۱۹۳ ه‍. ق برابر ۱۷ مارس ۷۶۳ – ۸۰۹ ) در شهر ری زاده شد و در چهل و پنج سالگی بر اثر بیماری در توس خراسان درگذشت. وی پنجمین خلیفه عباسی بود که در سال ۱۷۰ هـ. ق. پس از برادرش هادی به خلافت رسید. در آغاز، با یاری مادرش، خیزران و خاندان برمکی به امور کشور رسیدگی می کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

دوران هارون الرشید را عصر طلایی عباسیان قلمداد می کنند؛ تلاش ها و فعالیت های یحیی برمکی و پسرانش را در امور لشکری و کشوری که موجب رونق و شکوفایی هنر و اقتصاد شده بود، را نمی توان بی تاثیر دانست. اما پس از مدتی اعتماد هارون نسبت به این خاندان سلب شد و باعث سقوط آن ها شد. هارون در طول حکومت خود درگیری ها و زد و خوردهای بسیاری را از سر گذراند. وی در ابتدا برای جبران ستم هایی که هادی نسبت به علویان روا داشته بود، با آن ها به نرمی رفتار می کرد؛ اما آن ها در نواحی مختلفی چون افریقیه و دیلم بر ضد او شوریدند، هارون نیز به سرکوب آن ها پرداخت. همچنین احتمال داده می شود که موسی بن جعفر را نیز او به قتل رسانده باشد.
هارون الرشید مدت مدیدی با رومیان در نبرد و صلح های موقت به سر می برد که این درگیری ها موجب ساخت دژهایی میان قلمرو او و رومیان شد. در نهایت خلیفه موفق نشد آن ها را شکست دهد و تنها قدرت رومیان را تضعیف کرد. یکی از مسائل مهمی که وی با آن رو به رو بود، جانشینی دو پسرش امین و مأمون بود و برای ممانعت از اختلاف های احتمالی میان آن ها در ابتدا امین و سپس مأمون و معتصم را جانشین خود کرد؛ وی قلمروی خلافتش را بنا به صلاحدید و توانایی های فرزندانش میان آن ها تقسیم کرد.
در آخرین سال حکومت وی مردم خراسان بر اثر ستم علی بن عیسی که والی آن منطقه بود با رافع بن لیث همراه شدند و علیه وی شوریدند؛ هارون به همراه مأمون راه خراسان را در پیش گرفت و ناگهان در این راه بر اثر بیماری درگذشت. هارون در منابع مختلف، شخصیت دوگانه ای دارد از یک جهت او فردی ظالم و بی رحم معرفی می شود و از سویی دیگر نسبت به مردم دل رحم بوده است. خرد وی و همراهی برمکیان با او، پیشرفت اقتصادی، فکری و فلسفی را در طول حکومتش در پی داشت.
پدر هارون، در مسئله جانشینی با مشکل رو به رو شده بود چرا که منصور خلافت را بعد از مهدی به برادرزاده اش عیسی بن موسی سپرد اما مهدی از این کار امتناع ورزید و فرزند خود هادی را به ولیعهدی خویش برگزید و عیسی را که از این کار ناخرسند و غضبناک شده بود، با اعطای مقداری زمین در سرزمین زاب به همراه ده میلیون راضی و از میان راه برداشت، سپس فرزند دیگرش هارون را جانشین هادی اعلام کرد. خیزران، همسر مهدی و مادر این دو پسر به دلیل علاقه خاصی که به هارون داشت، تلاش می کرد تا ابتدا هارون بر مسند خلافت بنشیند. از این رو، اقدامات و حیله های خاص خود را به کار گرفت و او اولین زنی در تاریخ خلافت عباسیان شناخته شد که نقش و حضور مهمی را در آینده این حکومت داشته است. مهدی که همیشه در مقابل خیزران خود را ناتوان می یافت از هادی که در گرگان مشغول نزاعی بود، خواست تا خود او از جانشینی مهدی انصراف دهد ولی هادی نپذیرفت و پس از این ماجرا مهدی برای راضی کردن او، شخصاً راهی ماسبذان شد که در راه بنا به دلایلی درگذشت. برخی مرگ او را زمان شکار می دانند که پشت او به در خورد و شکست و مرد. اما روایت دیگری از خوراندن اشتباهی زهر به او توسط یکی از سوگلی هایش روایت می کند؛ بنابراین با مرگ مهدی، هادی روی کار آمد و در اولین اقدامی که کرد دست مادر خود خیزران را از امور کشور و حکمرانی کوتاه ساخت و علاوه بر این طولی نکشید که هادی هم مشکل جانشینی را مقابل خود یافت. چرا که او درصدد بود تا پسر جوان خود جعفر را به ولیعهدی خود منصوب کند و برای این کار باید هارون که جانشین قانونی او بود، خلع می شد و هادی نهایت تلاش خود را به این منظور انجام داد و حتی یحیی برمکی که از هارون حمایت می کرد را محبوس ساخت و سرانجام بر آن شد تا هارون را از صحنه خارج کند. اما نقشه خیزران برای کشتن پسرش هادی درست، به موقع انجام شد و در نیمه شبی توسط کنیزان خیزران خفه شد، در همان شب بود که جعفر پسر هادی را از خواب بیدار کردند و برای هارون از همه بیعت گرفت و هارون در ۲۳ سالگی به خلافت رسید و بار دیگر خیزران با همکاری یحیی برمکی اداره امور را به دست گرفت اما دیری نپایید که خیزران در سال ۱۷۳ ق درگذشت و از آن زمان بود که هارون به کمک برمکیان به صورت رسمی و مستقل خلافت خود را آغاز کرد.

هارون الرشیدهارون الرشیدهارون الرشیدهارون الرشیدهارون الرشیدهارون الرشید
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/هارون‌الرشید