نگاشتن


    to write
    to paint or draw
    compose
    conceive
    indite
    pen
    record

فارسی به انگلیسی

نگاشتن اثار قابل چاپ
publish

نگاشتن با مداد
pencil

نگاشتن به صورت رویدادنامه
chronicle

نگاشتن روی چرم
tool

مترادف ها

record (فعل)
ضبط کردن، ثبت کردن، بایگانی کردن، نگاشتن، ضبط شدن

pen (فعل)
بستن، نوشتن، نگاشتن، در حبس انداختن

register (فعل)
نشان دادن، ثبت کردن، نگاشتن، در دفتر وارد کردن، منطبق کردن

map (فعل)
نقشه کشیدن، نگاشتن، ترسیم کردن

پیشنهاد کاربران

نگاریدن
به تصویر کشیدن پیام ، بدون آنکه حروف و لغات به کار گرفته شود، فقط تصویر